فصل دو پارت سوم

★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
سوار ماشین لویی شد اولین روز مدرسه از چیزی که فکر میکرد بدتر بود
نفس عمیقی کشید
-جوجو تو فکری؟
+ اونک (عمو به زبان فرانسوی) مدرسه از چیزی که فکر میکریم بدتره
-مگه چیشده؟
+اون پسره هست اخر کلاس میشینه
-خب؟
+منو بخاطر بابا لیام و ددی زین اذیت میکرد
-ولش کن کوچولو
-امروز رئال بازی داره
+بابا رو حسابی اذیت کنیم؟
-ارهههه
+کسخولان مادریدی
-کسخولان مادریدی(اسم گروه لویی و راشل)(رو لویی کراشم*-*)
دستاشونو به هم زدن
سمت خونه حرکت کردن
★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†★†
دستشو وارد ظرف پوفیلا کرد و یه مشت برداشت و سمت لویی پرت کرد
-هویییی عوضی مادریدی الان مسی نشونتون میده
+یکی اینجا خیلی نگرانه
راشل گفت و به شونه لویی ضربه زد
~ارههه
لویی داد زد و محو نگا کردن بازی شد
زین کنارشون نشست و ظرف میوه رو جلوی راشل گذاشت
•میگم ک راشل
زین اروم گفت
+هوم؟
دختر کوچولوش همونطور که میوه میخورد گفت
•بابابزرگت میخواد تو رو ببینه
+گوزموند؟
•راشل زشته خجالت بکش
گوش دخترشو کشید
+اییی به من چه بابا میگه
-هوییی بچه قرار شد بین خودمون بمونه
~گلللللللللللللل
لویی که محو بازی بود با گلی که رئال به بارسا زد بلند گفت
از جاش بلند شد و مقابل راشل ایستاده
~چی تمرین کرده بودیم؟
+هالا مادریدددددددد(زنده باد مادرید)
~هالااا مادرید
دستاشونو به هم زدن و سر جاشون نشستن
-نیمه دوم گل میزنیم
دیدگاه ها (۷)

فصل دو پارت چهارم

فصل دو پارت پنجم

فصل دو پارت سوم

فصل دو پارت دوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط