رمان وقتی خواهر تهیونگی و با اعضا زندگی میکنی
رمان :وقتی خواهر تهیونگی و با اعضا زندگی میکنی
از زبون ات
با سر و صدا چشمام رو باز کردم که یهو کلی آدم ریختن سرم یکم که ویندوزم بالا اومد فهمیدم به به ریدم اعضان
جیهوپ :ات حالت خوبه ؟درد نداری؟
ات:چی شده من هنوز ویندوزم کامل سر جاش نیست
جونگ کوک :من میگم چی شده شما الکلی شدی سیگاری شدی و از همه مهم تر حامله ای
ات:چی ؟ شما از کجا فهمیدین
تهیونگ :وقتی اومدیم خونه دیدم کف زمین افتادی
از زبون ات
با سر و صدا چشمام رو باز کردم که یهو کلی آدم ریختن سرم یکم که ویندوزم بالا اومد فهمیدم به به ریدم اعضان
جیهوپ :ات حالت خوبه ؟درد نداری؟
ات:چی شده من هنوز ویندوزم کامل سر جاش نیست
جونگ کوک :من میگم چی شده شما الکلی شدی سیگاری شدی و از همه مهم تر حامله ای
ات:چی ؟ شما از کجا فهمیدین
تهیونگ :وقتی اومدیم خونه دیدم کف زمین افتادی
- ۱۹.۱k
- ۰۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط