خوش قیافه حس کردم پیشش زیادی قدم کوچیکه بهم گفت: اینجا چی
خوش قیافه حس کردم پیشش زیادی قدم کوچیکه بهم گفت: اینجا چیکار میکنی دختر جون نیمه شبه ها ا.ت: گشنمه و دنبال آشپز خونه ام ولی پیداش نمیکنم ولی شما کی هستین؟ من شمارو ندیده بودم مرد: من جئون جونگکوک هستم دوست جیمین و همکارش و۲۴ سالمه فک کنم تو هم برده ی جیمین هستی بچه جون چند سالته *نیشخند* ا.ت: اولا خوشبختم دوما من بچه نیستم ۱۷سالمه آقا *عصبی*
کوک: اولا ممنونم دوما اعصبانی نشو شوخی کردم و سوما آشپزخونه اونطرفه بیا نشونت بدم
ا.ت: اوک .....:/
کوک: اینجا آشپزخونه ست بفرما گشنگی ات رو برطرف کن خانوم
ا.ت: هیییییییی خدایااا غذا کورن داگ و کیمچی هاااااا نودللل
م م مرسییی *با دهن پر*
کوک: آروم بخور دخترجون خفه میشی
ا.ت: نگران نباش خفه نمیشم میشه یه کم آب بدی ممنون
کوک: *خنده* البته بفرما
ا.ت:مرسی ... من میرم بخوابم راستی اون آقای خشم خیلی مغرور و خود شیفته اس ولی تو مثل اون نیستی ممنونم واسه اینکه کمکم کردی *لبخند*
کوک: *تومغزش* چقدر قشنگ میخنده و چقدر خوشگل و کیوته با چشمای آبیش خیلی مهربون میخنده
کوک: راستی ا.ت پات چیشده ؟
ا.ت: وقتی داشتم از دست خودشیفته فرار میکردم افتادم تیغ رفته تو پام و زخمی شده
کوک:اهان امیدوارم زود خوب بشی
ا.ت: ممنونم من میرم دیگه شب بخیر
کوک: شب تو هم بخیر
کوک: اولا ممنونم دوما اعصبانی نشو شوخی کردم و سوما آشپزخونه اونطرفه بیا نشونت بدم
ا.ت: اوک .....:/
کوک: اینجا آشپزخونه ست بفرما گشنگی ات رو برطرف کن خانوم
ا.ت: هیییییییی خدایااا غذا کورن داگ و کیمچی هاااااا نودللل
م م مرسییی *با دهن پر*
کوک: آروم بخور دخترجون خفه میشی
ا.ت: نگران نباش خفه نمیشم میشه یه کم آب بدی ممنون
کوک: *خنده* البته بفرما
ا.ت:مرسی ... من میرم بخوابم راستی اون آقای خشم خیلی مغرور و خود شیفته اس ولی تو مثل اون نیستی ممنونم واسه اینکه کمکم کردی *لبخند*
کوک: *تومغزش* چقدر قشنگ میخنده و چقدر خوشگل و کیوته با چشمای آبیش خیلی مهربون میخنده
کوک: راستی ا.ت پات چیشده ؟
ا.ت: وقتی داشتم از دست خودشیفته فرار میکردم افتادم تیغ رفته تو پام و زخمی شده
کوک:اهان امیدوارم زود خوب بشی
ا.ت: ممنونم من میرم دیگه شب بخیر
کوک: شب تو هم بخیر
۴.۷k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.