بچها از این ببد بجای ات مینویسم تو وAT واسه اینکه تو رو
بچها از این ببد بجای ات مینویسم تو و(AT )واسه اینکه تو روبیکا یکی اصکی رفته بود البته اگه حوصله داشتم😅
تک پارتی : شوگا و خواب🤣
(شوگا در تختخواب دراز کشیده و چشمانش را بسته است، تو هم در کنارش هستی، اما به جای خوابیدن، با گوشی بازی میکنی. نور صفحه گوشی به صورت شوگا میتابد و او را کلافه میکند. شوگا چندبار نفسش را بیرون میدهد تا تو متوجه بشی که میخواد بخوابه.)
شوگا سعی میکند تا خودش را آرام کند، اما تو انگار متوجه نمیشوی. او دستش را روی چشمهایش میگذارد تا نور اذیتش نکنه.
* شوگا: (با صدای خوابآلود) "عزیزم، میشه لطفا چراغ گوشی رو خاموش کنی؟"
* تو : (بدون نگاه کردن به او) "الان تموم میشه، فقط یه کم دیگه."
(شوگا چشمانش را باز میکند و با ناامیدی به تو نگاه میکند. او واقعاً خسته است و فقط میخواهد بخوابد. او سعی میکند با صدای آرامتری با تو صحبت کند.)
* شوگا: (با صدای آرام) "لطفااا، من واقعا خوابم میاد. میشه بذاری بخوابم؟"
* تو: (با لبخند) "آخی، شوگای خوابالوی من. یه کم دیگه بازی کنم بعدش میخوابم."
(شوگا آه میکشد و از جایش بلند میشود و میرود به آشپزخانه تا یه لیوان آب بخوره. وقتی برمیگرده میبینه که تو هنوز داری با گوشی بازی میکنی.)
* شوگا: (با صدای عصبی) "ات... یا میخوابی یا من میرم توی یه اتاق دیگه بخوابم."
* تو : (گوشی رو میزاری کنار) "باشه، باشه، شوگا. الان میخوابم."
(تو گوشی رو کنار میزاری و به طرف شوگا برمیگردی. شوگا با یه لبخند کوچیک دراز میکشه و تو رو در آغوشش میگیره. هر دو با هم میخوابید.)
تک پارتی : شوگا و خواب🤣
(شوگا در تختخواب دراز کشیده و چشمانش را بسته است، تو هم در کنارش هستی، اما به جای خوابیدن، با گوشی بازی میکنی. نور صفحه گوشی به صورت شوگا میتابد و او را کلافه میکند. شوگا چندبار نفسش را بیرون میدهد تا تو متوجه بشی که میخواد بخوابه.)
شوگا سعی میکند تا خودش را آرام کند، اما تو انگار متوجه نمیشوی. او دستش را روی چشمهایش میگذارد تا نور اذیتش نکنه.
* شوگا: (با صدای خوابآلود) "عزیزم، میشه لطفا چراغ گوشی رو خاموش کنی؟"
* تو : (بدون نگاه کردن به او) "الان تموم میشه، فقط یه کم دیگه."
(شوگا چشمانش را باز میکند و با ناامیدی به تو نگاه میکند. او واقعاً خسته است و فقط میخواهد بخوابد. او سعی میکند با صدای آرامتری با تو صحبت کند.)
* شوگا: (با صدای آرام) "لطفااا، من واقعا خوابم میاد. میشه بذاری بخوابم؟"
* تو: (با لبخند) "آخی، شوگای خوابالوی من. یه کم دیگه بازی کنم بعدش میخوابم."
(شوگا آه میکشد و از جایش بلند میشود و میرود به آشپزخانه تا یه لیوان آب بخوره. وقتی برمیگرده میبینه که تو هنوز داری با گوشی بازی میکنی.)
* شوگا: (با صدای عصبی) "ات... یا میخوابی یا من میرم توی یه اتاق دیگه بخوابم."
* تو : (گوشی رو میزاری کنار) "باشه، باشه، شوگا. الان میخوابم."
(تو گوشی رو کنار میزاری و به طرف شوگا برمیگردی. شوگا با یه لبخند کوچیک دراز میکشه و تو رو در آغوشش میگیره. هر دو با هم میخوابید.)
- ۴.۳k
- ۲۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط