مجبور شد
"مجبور شد"
پارت ۱۳
من+
لینو_
روی مبل نشسته بودم که صدای در شنیدم حدس زدم که لونا باشه
درو باز کردم ناخوداگاه گریه کردم و پریدم بغلش
+:تو تو کجا بودی
-:ببخشید که پیشت نبودم ببخشید
+:میدونی توی این مدت چقد اذیت شدم
_:منم اذیت شدم ولی از الان به بعد پیشت میمونم جایی نمیرم
به خودم اومدم ازش فاصله گرفتم
_:چی شدش؟
+:هیچی نشد فقط یه مدت خیلی طولانی قراره باهات قهر باشم
_:چرا
+:تو هم زنت یه ماه با یه مرد دیگه ای رابطه داشت باهاش حرف میزدی؟
_:این خواسته ی من نبوده
+:نمیخوام الانم قهرم
لینو اومد سمت که دوباره بغلم کنه ولی خودمو کشیدم اون ور فهمید که واقعا باهاش قهرم
غذاشو روی میز گذاشتم و رفتم توی اتاق تا بخوابم
+:فکر کاری به سرت نزنه هنوزم قهرم
_:باشه کاری نمیکم باهات
خیلی خسته بودم بالاخره تونستم بعد یه ماه درست بخوابم
نیم ساعت بعد فهمیدم لینو هم اومد روی تخت تا بخوابه
دوست داشتم بثل قبلنا بغلش کنم و بخوابم ولی از دستش ناراحت بودم
پارت ۱۳
من+
لینو_
روی مبل نشسته بودم که صدای در شنیدم حدس زدم که لونا باشه
درو باز کردم ناخوداگاه گریه کردم و پریدم بغلش
+:تو تو کجا بودی
-:ببخشید که پیشت نبودم ببخشید
+:میدونی توی این مدت چقد اذیت شدم
_:منم اذیت شدم ولی از الان به بعد پیشت میمونم جایی نمیرم
به خودم اومدم ازش فاصله گرفتم
_:چی شدش؟
+:هیچی نشد فقط یه مدت خیلی طولانی قراره باهات قهر باشم
_:چرا
+:تو هم زنت یه ماه با یه مرد دیگه ای رابطه داشت باهاش حرف میزدی؟
_:این خواسته ی من نبوده
+:نمیخوام الانم قهرم
لینو اومد سمت که دوباره بغلم کنه ولی خودمو کشیدم اون ور فهمید که واقعا باهاش قهرم
غذاشو روی میز گذاشتم و رفتم توی اتاق تا بخوابم
+:فکر کاری به سرت نزنه هنوزم قهرم
_:باشه کاری نمیکم باهات
خیلی خسته بودم بالاخره تونستم بعد یه ماه درست بخوابم
نیم ساعت بعد فهمیدم لینو هم اومد روی تخت تا بخوابه
دوست داشتم بثل قبلنا بغلش کنم و بخوابم ولی از دستش ناراحت بودم
- ۵.۴k
- ۳۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط