اسم عشق خوب یا بد

اسم عشق خوب یا بد
پارت ۲۹
[ویو آنالی]
دیگه ساکت شدم و چشمام دوباره بستم
و بخواب رفتم.
....................ویو ساعت ۱۲ ظهر..................
چشمام آروم باز کردم
بلند شدم خودم از بغلش کشیدم بیرون..پروو بی ادب
دوش گرفتم اومدم بیرون حوله دورم بود
جلوی آینه نشستم موهام خشک کردم... روتین انجام دادم
مونده بود لباسم عوض کنم بلند شدم لباس برداشتم.....
چند قدم برداشتم که صدای خنده مردک بلند شد...مگه خواب نبود
جونگ کوک: راحت باش لباس هم اینجا عوض کن
بدون توجه بهش رفتم لباس عوض کردم بیرون اومدم
جونگ کوک: هه عروسک... خیلی ریلکس آروم نیستی
رفتم جلوی آینه قدی که روبرو ...کرمی برداشتم یکم پیژامه دادم بالا
جای دستش قشنگ رو کمرم بود رد انگشتاش کبود بود
آروم بهش کرم زدم از دردش چشمام رو هم فشار دادم اشکم در اومد
مردک پرو پرو هم نگاه می کنه
اومد جلو... سریع پیژامه دادم پایین... دستش درو کمرم حلقه کرد
جونگ کوک: عروسک خودت زیاد ازم مخفی نکن...آخرش برای خودمی
بدون هیچ واکنش خاصی نگاهش می کردم
جونگ کوک: همین ریلکس بودنت که خاصت می کنه
سرش نزدیک بهم کرد که سریع سرم کج کردم. خنده عجیبی تو نگاهش بود
جونگ کوک : هه عروسک خیلی فکر می کنی....
دستش بلند کرد. آروم چند تا تار موهام که روی صورتم بود کنار زد
محکم تر تو بغلش فشردم...و سرش نزدیک صورتم کرد
و بوسه ای روی گونم گذاشت.... خندید گفت :
جونگ کوک: امروز با این مدارا می کنم... ولی دفعه بعد نه
ازم جدا شد و به سمت در رفت و هین رفتن گفت
جونگ کوک: زود بیا پایین غذا بخور