آدمیزاد ناگهان نه ...
آدمیزاد ناگهان نه ...
بلکه ذره ذره یک چیزهایی را ...
می اندازد دور ...
چیزهایی را که زندگی کرده بود ...
عشق ورزیده بود ....
به راحتی که نه ...
با تکه ای از خودش می اندازد دور ...
از یک جایی به بعد ...
دیگر " او " را " تو " ...
خطاب نمی کند ...
موهایش را کوتاه نمی کند ...
سیگارش را روشن نمی کند ...
شب ها شعر و موسیقی گوش نمی کند ...
روزها دل از آواز خواندن می کشد ...
آدمیزاد ذره ذره ...
لابه لای زندگانی می میرد ...
و همه گمان می کنند ...
ناگهان مُرده است ...
#سپیده_امیدی
بلکه ذره ذره یک چیزهایی را ...
می اندازد دور ...
چیزهایی را که زندگی کرده بود ...
عشق ورزیده بود ....
به راحتی که نه ...
با تکه ای از خودش می اندازد دور ...
از یک جایی به بعد ...
دیگر " او " را " تو " ...
خطاب نمی کند ...
موهایش را کوتاه نمی کند ...
سیگارش را روشن نمی کند ...
شب ها شعر و موسیقی گوش نمی کند ...
روزها دل از آواز خواندن می کشد ...
آدمیزاد ذره ذره ...
لابه لای زندگانی می میرد ...
و همه گمان می کنند ...
ناگهان مُرده است ...
#سپیده_امیدی
۵.۴k
۱۸ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.