ستاره ی قرمز من پارت ۱۲
ستاره ی قرمز من پارت ۱۲
همه مونده بودن قیافه هاشون خیلی خنده دار بود
اتسو : پ...پس خوبه الان میکو اوسامویی
میکو : آره
از بغل دازای بیرون اومدم تابرم به رئس بگم به پرونده اضافه کنه
در زدن
فوکو : بیا تو
میکو : سلام رئیس میشه فامیلمو به پرونده اضافه کنید
فوکو : پس بالاخره فهمیدی فامیلت چیه
میکو : بله من میکو اوسامو هستم
یهو چایی توی گلوی فوکو گیر کرد
فوکو : هه هه هه ( سرفه ) پس یعنی خواهر دازایی
قیافه ی رئیس با اینکه رو نمیکرد خیلی از همه خنده دار تر شد
میکو : بله
بعد از اتاق رفتم بیرون خیلی عجیبه یاد زندگیه قبلیم افتادم اخلاق داداش منم توی اون زندگی کاملا شبیه دازای بود
گذر زمان
آلات تقریبا ۱ ماه از اینکه فهمیدم خواهر کوچیکه ی دازایم میگذره و من تنها کسیم که دازای به حرفش گوش میده و روم کرم نمیریزه
نمیدونم این خوبه یا بد از وقتی فهمیده خواهرشم خودکشی هاش کم تر شده من که خوشحالم
ببخشید که کوتاه بود
همه مونده بودن قیافه هاشون خیلی خنده دار بود
اتسو : پ...پس خوبه الان میکو اوسامویی
میکو : آره
از بغل دازای بیرون اومدم تابرم به رئس بگم به پرونده اضافه کنه
در زدن
فوکو : بیا تو
میکو : سلام رئیس میشه فامیلمو به پرونده اضافه کنید
فوکو : پس بالاخره فهمیدی فامیلت چیه
میکو : بله من میکو اوسامو هستم
یهو چایی توی گلوی فوکو گیر کرد
فوکو : هه هه هه ( سرفه ) پس یعنی خواهر دازایی
قیافه ی رئیس با اینکه رو نمیکرد خیلی از همه خنده دار تر شد
میکو : بله
بعد از اتاق رفتم بیرون خیلی عجیبه یاد زندگیه قبلیم افتادم اخلاق داداش منم توی اون زندگی کاملا شبیه دازای بود
گذر زمان
آلات تقریبا ۱ ماه از اینکه فهمیدم خواهر کوچیکه ی دازایم میگذره و من تنها کسیم که دازای به حرفش گوش میده و روم کرم نمیریزه
نمیدونم این خوبه یا بد از وقتی فهمیده خواهرشم خودکشی هاش کم تر شده من که خوشحالم
ببخشید که کوتاه بود
۴.۴k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.