پارت ۱۰
پارت ۱۰
عشق_همیشگی
صبح شد و تهیونگ بیدار شده بود و به سوبیک هیانگ زل زده بود...
تهیونگ:: سوبیک هیانگ پاشو دیگههه
سوبیک هیانگ:: اههه باز ک داری غر غر میکنی
تهیونگ:: خب پاشو عزیزم
سوبیک هیانگ:: نمخام میخام بخابمممم
تهیونگ:: میگم پاشووو
سوبیک هیانگ:: نمیخامممممم
تهیونگ:: پا نمیشی ن؟!
سوبیک هیانگ:: نچ
سوبیک هیانگ ویو:
دوباره داشت خابم میبورد که یهو با یه درد زیاد و بدی ک تو بدنم حس کردم جیغم بلند شد...
تهیونگ سینه هاشو محکم تو مشتش گرفت و فشار میداد...
سوبیک هیانگ:: عاااییییییی درد دارهههه
تهیونگ:: پاشو تا دس بردارم
سوبیک هیانگ:: اوووفففف ب..باشهههه پا میشممم
تهیونگ دستاشو برداشت و بغلش کرد...
سوبیک هیانگ:: بیشعور🥺
تهیونگ:: بیسعول🥺( اداشو درآورد)
سوبیک هیانگ:: من قهرممم🥺
تهیونگ:: مه قهلممم🥺
سوبیک هیانگ:: ادای منو در نیاااررر
تهیونگ:: ادا منو دَل نیاااا🥺
سوبیک هیانگ:: منم دوباره میخابم
تهیونگ:: اوکی بریم تمومه😂
سوبیک هیانگ:: صبحونه آماده کردی؟!
تهیونگ:: فک میکنی چرا یه ساعته میخام پاشی😐
سوبیک هیانگ:: شکموووو اصن ب فکر من نیستی ک😒
تهیونگ:: تو خو عشقمییی💋💋💋💋💋💋💋
سوبیک هیانگ:: اوووه
تهیونگ:: پاکش میکنییی؟؟؟!!!😐😐😐
سوبیک هیانگ:: چیو؟!
تهیونگ:: جای بوسمو چرا پاک کردی؟!😐
سوبیک هیانگ:: عه حواسم نبود🥺😐
تهیونگ:: دیگه خبری از بوس نیست😐
سوبیک هیانگ:: نهههه دلشو داری؟!🥺
تهیونگ:: نههه💋💋💋💋💋💋
سوبیک هیانگ:: بیا منم بوست کنممممم💋💋💋
تهیونگ سوبیک هیانگ رو بغل کرد و بردش بیرونه اتاق...
سوبیک هیانگ:: از بزن دست صورتمم
تهیونگ:: گمشو ببینم
سوبیک هیانگ:: منو چرا میندازیییییی
تهیونگ:: باسنت درد گرررف🙂🤣
سوبیک هیانگ:: گامشووو
سوبیک هیانگ رفت دستشویی دست صورتشو شست و بعدشم تهیونگ...
تهیونگ:: خببب چی بخوریم؟!
سوبیک هیانگ:: عااام تخم مرغ عسلی😃
تهیونگ:: تو ک همش میگی تخم مرغ😐دیگه دارم صدا مرغ میدم بس تخم مرغ دادی خوردم صبا😐😂
سوبیک هیانگ:: امروز صب زیادی اذیت کردی تنبیهت اینکه کل امروز منو ببری بیرون و کلی بهم خوش بگذره و الآنم خودت غذارو حاضر میکنی..زود،تند،سرییییع
تهیونگ:: چشم😐
تهیونگ مجبور شد وصبحونه رو آماده کرد...
سوبیک هیانگ:: عافریننن خیلی خوشمزس
تهیونگ:: میدونم
سوبیک هیانگ:: از من یاد گرفتی
تهیونگ:: بله😐
سوبیک هیانگ:: بسه انقد حرف نزن بخور
تهیونگ:: چشم😐
سوبیک هیانگ:: عهههه😐
بیست مین بعد دوتاشون غذا تموم کردن و میزو جم کردن...
تهیونگ:: بدو بریم لباس بپوشیم بریم بیرون😊
عشق_همیشگی
صبح شد و تهیونگ بیدار شده بود و به سوبیک هیانگ زل زده بود...
تهیونگ:: سوبیک هیانگ پاشو دیگههه
سوبیک هیانگ:: اههه باز ک داری غر غر میکنی
تهیونگ:: خب پاشو عزیزم
سوبیک هیانگ:: نمخام میخام بخابمممم
تهیونگ:: میگم پاشووو
سوبیک هیانگ:: نمیخامممممم
تهیونگ:: پا نمیشی ن؟!
سوبیک هیانگ:: نچ
سوبیک هیانگ ویو:
دوباره داشت خابم میبورد که یهو با یه درد زیاد و بدی ک تو بدنم حس کردم جیغم بلند شد...
تهیونگ سینه هاشو محکم تو مشتش گرفت و فشار میداد...
سوبیک هیانگ:: عاااییییییی درد دارهههه
تهیونگ:: پاشو تا دس بردارم
سوبیک هیانگ:: اوووفففف ب..باشهههه پا میشممم
تهیونگ دستاشو برداشت و بغلش کرد...
سوبیک هیانگ:: بیشعور🥺
تهیونگ:: بیسعول🥺( اداشو درآورد)
سوبیک هیانگ:: من قهرممم🥺
تهیونگ:: مه قهلممم🥺
سوبیک هیانگ:: ادای منو در نیاااررر
تهیونگ:: ادا منو دَل نیاااا🥺
سوبیک هیانگ:: منم دوباره میخابم
تهیونگ:: اوکی بریم تمومه😂
سوبیک هیانگ:: صبحونه آماده کردی؟!
تهیونگ:: فک میکنی چرا یه ساعته میخام پاشی😐
سوبیک هیانگ:: شکموووو اصن ب فکر من نیستی ک😒
تهیونگ:: تو خو عشقمییی💋💋💋💋💋💋💋
سوبیک هیانگ:: اوووه
تهیونگ:: پاکش میکنییی؟؟؟!!!😐😐😐
سوبیک هیانگ:: چیو؟!
تهیونگ:: جای بوسمو چرا پاک کردی؟!😐
سوبیک هیانگ:: عه حواسم نبود🥺😐
تهیونگ:: دیگه خبری از بوس نیست😐
سوبیک هیانگ:: نهههه دلشو داری؟!🥺
تهیونگ:: نههه💋💋💋💋💋💋
سوبیک هیانگ:: بیا منم بوست کنممممم💋💋💋
تهیونگ سوبیک هیانگ رو بغل کرد و بردش بیرونه اتاق...
سوبیک هیانگ:: از بزن دست صورتمم
تهیونگ:: گمشو ببینم
سوبیک هیانگ:: منو چرا میندازیییییی
تهیونگ:: باسنت درد گرررف🙂🤣
سوبیک هیانگ:: گامشووو
سوبیک هیانگ رفت دستشویی دست صورتشو شست و بعدشم تهیونگ...
تهیونگ:: خببب چی بخوریم؟!
سوبیک هیانگ:: عااام تخم مرغ عسلی😃
تهیونگ:: تو ک همش میگی تخم مرغ😐دیگه دارم صدا مرغ میدم بس تخم مرغ دادی خوردم صبا😐😂
سوبیک هیانگ:: امروز صب زیادی اذیت کردی تنبیهت اینکه کل امروز منو ببری بیرون و کلی بهم خوش بگذره و الآنم خودت غذارو حاضر میکنی..زود،تند،سرییییع
تهیونگ:: چشم😐
تهیونگ مجبور شد وصبحونه رو آماده کرد...
سوبیک هیانگ:: عافریننن خیلی خوشمزس
تهیونگ:: میدونم
سوبیک هیانگ:: از من یاد گرفتی
تهیونگ:: بله😐
سوبیک هیانگ:: بسه انقد حرف نزن بخور
تهیونگ:: چشم😐
سوبیک هیانگ:: عهههه😐
بیست مین بعد دوتاشون غذا تموم کردن و میزو جم کردن...
تهیونگ:: بدو بریم لباس بپوشیم بریم بیرون😊
۱۱.۰k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.