سرنوشت
#سرنوشت
#Part۷۳
ـــ چون من میگم توکه تا من اینجا نباشم کاری نداری پس با خودم میای
.: ولی من پاسپورت ندارم
ـــ همش تکمیله فقط به امضای تو نیاز داره
.: چقدم مجهز شدین
ـــ زبون دراوردی
.: زبون درنیاوردم زبونم منو اورده
ـــ باشه بابا همه اینارو چند روز دیگه تلافی میکنم
.: مگه چند روز دیگه قراره چه اتفاقی بیوفته؟
ـــ قراره اون کلمه دو حرفی رو از زیر زبونت بکشم بیرون
.: مگه تو خواب ببینی
یعو کشیدتم تو بغلش خاستم از بغلش دربیام که حلقه دستشو تنگ تر کرد و گفت
ـــ جات اینجا امنه پس تکون نخور
ببشتر خودمو تو بغلش جا دادم که گفت
ــ چند روز دیگه سندشو میزنم به نامت حوجه
یعنی یه درصدم ممکن بود دختری که دوست داره من باشم یعنی میتونم به این حس اعتماد کنم
از بغلش دراومدم بدو بدو با صورت سرخ شده سمت در خونم قدم برداشتم صدای خندش میومد ای رو اب بخندی که همش داری این کارو میکنی وارد خونه که شدم بلافاصله رفتم دسشویی با جیزی که دیدم حیغ بنفشی کشیدم و داد زدم
.: اژدها اژدها
حنجرم به چوخ رفت
سریع رفتم بیرون در خونه تهیونگو زدم باعجله درو باز کرد که دست پاچه گفتم
.: تهیونگ تورو خدا نجاتم بده
با خونسردی چونشو خاروند و گفت
ـــ چیشده
.: تو خونم اژدها دیدم
ــ اژدها که نصلش منقرض شده چی میگی
.: حالا یه دیقه بیا
دستشو کشیدمو بسمت دسشوی خونم بردمش و با انگشت اشارم از پشت سرش گفتم
.: ایناها کنار دیواره
یهو پقی زد زیر خنده دلشو گرفته بود و داشت میخندید از حرص ضربه محکمی به بازوش زدم که صورتش مچاله شد و صاف ایستاد وگفت
ـــ چرا میزنی حالا روم دست بلند میکنی باشه اینجوریاس اگه من این اژدها رو کشتم بچه مامانم نیستم
سریع گفتم
.: ببخشید ببخشید غلط کردم فقط بکشش
ــ نمیکشم
.: ببین یا میکشیش یا هم مکشیش
ـــ اینکه هردو گزینه یکیه
.: به من ربطی نداره بکشش وگرنه باهات نمیام نیوروک
ـــ خب نیا
ایشش این کاکتوس فقط میخاست منو حرص بده الکی یه اشک تمساح دراوزدمو زل زدم تو چشاش میدونم این خیلی کاربرد داره گفتم
.: تهیونگ جون من بکشش من ازش میترسم
ـــ بااینکه نمیخام ولی باشه
با لنگ کفش زد تو سر اژدها که خداروشکر مرد بعدم با جارو خاک انداز حمعش کرد نفس اسوده ای کشیدمو محل قتل اژدها رو ترک کردم.....
#Part۷۳
ـــ چون من میگم توکه تا من اینجا نباشم کاری نداری پس با خودم میای
.: ولی من پاسپورت ندارم
ـــ همش تکمیله فقط به امضای تو نیاز داره
.: چقدم مجهز شدین
ـــ زبون دراوردی
.: زبون درنیاوردم زبونم منو اورده
ـــ باشه بابا همه اینارو چند روز دیگه تلافی میکنم
.: مگه چند روز دیگه قراره چه اتفاقی بیوفته؟
ـــ قراره اون کلمه دو حرفی رو از زیر زبونت بکشم بیرون
.: مگه تو خواب ببینی
یعو کشیدتم تو بغلش خاستم از بغلش دربیام که حلقه دستشو تنگ تر کرد و گفت
ـــ جات اینجا امنه پس تکون نخور
ببشتر خودمو تو بغلش جا دادم که گفت
ــ چند روز دیگه سندشو میزنم به نامت حوجه
یعنی یه درصدم ممکن بود دختری که دوست داره من باشم یعنی میتونم به این حس اعتماد کنم
از بغلش دراومدم بدو بدو با صورت سرخ شده سمت در خونم قدم برداشتم صدای خندش میومد ای رو اب بخندی که همش داری این کارو میکنی وارد خونه که شدم بلافاصله رفتم دسشویی با جیزی که دیدم حیغ بنفشی کشیدم و داد زدم
.: اژدها اژدها
حنجرم به چوخ رفت
سریع رفتم بیرون در خونه تهیونگو زدم باعجله درو باز کرد که دست پاچه گفتم
.: تهیونگ تورو خدا نجاتم بده
با خونسردی چونشو خاروند و گفت
ـــ چیشده
.: تو خونم اژدها دیدم
ــ اژدها که نصلش منقرض شده چی میگی
.: حالا یه دیقه بیا
دستشو کشیدمو بسمت دسشوی خونم بردمش و با انگشت اشارم از پشت سرش گفتم
.: ایناها کنار دیواره
یهو پقی زد زیر خنده دلشو گرفته بود و داشت میخندید از حرص ضربه محکمی به بازوش زدم که صورتش مچاله شد و صاف ایستاد وگفت
ـــ چرا میزنی حالا روم دست بلند میکنی باشه اینجوریاس اگه من این اژدها رو کشتم بچه مامانم نیستم
سریع گفتم
.: ببخشید ببخشید غلط کردم فقط بکشش
ــ نمیکشم
.: ببین یا میکشیش یا هم مکشیش
ـــ اینکه هردو گزینه یکیه
.: به من ربطی نداره بکشش وگرنه باهات نمیام نیوروک
ـــ خب نیا
ایشش این کاکتوس فقط میخاست منو حرص بده الکی یه اشک تمساح دراوزدمو زل زدم تو چشاش میدونم این خیلی کاربرد داره گفتم
.: تهیونگ جون من بکشش من ازش میترسم
ـــ بااینکه نمیخام ولی باشه
با لنگ کفش زد تو سر اژدها که خداروشکر مرد بعدم با جارو خاک انداز حمعش کرد نفس اسوده ای کشیدمو محل قتل اژدها رو ترک کردم.....
۱۰.۱k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.