Life for love
Life for love
پارت 44
اسلاید ۲ عکس اولین خونه ایی که رفتن
میرا: اخخخ بالاخره رسیدم ای ای چقد ترسناکه خدا انگار خونه ارواحه ولی اینا الان مهم نیس باید برم داخل ی سر و گوشی اب بدم ولی حقیقا من چطور تنهایی کل اینجارو بگردم؟ پوست از سرم در میاد ای کاش چند نفر رو کم.....
( علامت غریبه $ )
$ببخشید؟؟ خانم پارک؟؟
میرا: شما کی هستین؟؟
$ اوه ببهشید افسر جرالد میلر هستم دوست پارک جیمین بهمون گفته بود دختر عموش قراره بیاد چند مورد عمارت متروکه که چند سال قبل سوختن رو بررسی کنه قرار شد مراقبتون باشیم اسیبی نبینید
میرا: از دست این جیمین ، خیلی ممنون لطف کردید اومدید اگه بشه کمک کنید باید جای جای این عمارت رو بگردیم من دنبال ی سری سرنخ واطلاعات هستم از هرچیز کوچیکی نگذرید بهم خبر بدید اگر چیزی پیدا کردید
$ حتما خانم خیالتون راحت باشه ما کل عمارت رو بازرسی میکنیم
میرا: خب پس شروع کنید
$ شما دوتا سمت چپ ، شما هم سمت راست رو بگردید کل عمارت باید زیر و رو بشه
@#÷ اطاعتتتتت
میرا: خوبه منم میرم اطراف رو ی نگاهی بندازم
( ساعت ۳ ظهر محل عکس برداری )
سان هی: همه چی خوب پیش میره؟؟
کانگ: بله قربان حواسم هست ولی ی چیزی بگم ؟؟
سان هی: بفرمایید
کانگ: شاید بگید دیوونه شدم ولی خانم لی خیلی شبیه شماست اخه نگاهش کنید چهره اشون خیلی به شما نزدیکه انگار باهم نسبتی دارید
سان هی: چی میگی های کانگ غیر ممکنه من چرا باید با ایشون نسبتی داشته باشم شما اشتباه می کنید ایشون خودشون خانواده دارن
کانگ: نه ندارن یا شایدم اطلاعاتش رو ثبت نکردن!!!
سان هی: چی؟؟
کانگ: دیروز که شما نیومدید من داشتم اطلاعات و پرونده مدلای شرکت رو بررسی میکردم که به یک مورد عجیب برخورد کردم توی پرونده خانم لی قسمت خانوده نامعلوم ثبت شده بود
سان هی: ممکنه بچه پرورشگاهیی یا بی سرپرست بوده باشه
کانگ: نه اینطور نیست خودشون گفتن پدر و مادر دارن ولی اینکه چرا خانواده نا معلوم ثبت شده درحالی که پدر و مادر دارن یکم شک برانگیز و عجیب به نظر میرسه
سان هی: درسته ، چیز دیگه ایی پیدا نکردی؟؟
کانگ: نه قربان بجز این موضوع چیز عجیب دیگه ایی توکار و پرونده اشون ندیدم
سان هی: باشه ، بگرد ببین چیز دیگه ایی پیدا میکنی یا نه هرچی شد بهن اطلاع بده
کانگ: چشم قربان هرچی شما بگید
پارت 44
اسلاید ۲ عکس اولین خونه ایی که رفتن
میرا: اخخخ بالاخره رسیدم ای ای چقد ترسناکه خدا انگار خونه ارواحه ولی اینا الان مهم نیس باید برم داخل ی سر و گوشی اب بدم ولی حقیقا من چطور تنهایی کل اینجارو بگردم؟ پوست از سرم در میاد ای کاش چند نفر رو کم.....
( علامت غریبه $ )
$ببخشید؟؟ خانم پارک؟؟
میرا: شما کی هستین؟؟
$ اوه ببهشید افسر جرالد میلر هستم دوست پارک جیمین بهمون گفته بود دختر عموش قراره بیاد چند مورد عمارت متروکه که چند سال قبل سوختن رو بررسی کنه قرار شد مراقبتون باشیم اسیبی نبینید
میرا: از دست این جیمین ، خیلی ممنون لطف کردید اومدید اگه بشه کمک کنید باید جای جای این عمارت رو بگردیم من دنبال ی سری سرنخ واطلاعات هستم از هرچیز کوچیکی نگذرید بهم خبر بدید اگر چیزی پیدا کردید
$ حتما خانم خیالتون راحت باشه ما کل عمارت رو بازرسی میکنیم
میرا: خب پس شروع کنید
$ شما دوتا سمت چپ ، شما هم سمت راست رو بگردید کل عمارت باید زیر و رو بشه
@#÷ اطاعتتتتت
میرا: خوبه منم میرم اطراف رو ی نگاهی بندازم
( ساعت ۳ ظهر محل عکس برداری )
سان هی: همه چی خوب پیش میره؟؟
کانگ: بله قربان حواسم هست ولی ی چیزی بگم ؟؟
سان هی: بفرمایید
کانگ: شاید بگید دیوونه شدم ولی خانم لی خیلی شبیه شماست اخه نگاهش کنید چهره اشون خیلی به شما نزدیکه انگار باهم نسبتی دارید
سان هی: چی میگی های کانگ غیر ممکنه من چرا باید با ایشون نسبتی داشته باشم شما اشتباه می کنید ایشون خودشون خانواده دارن
کانگ: نه ندارن یا شایدم اطلاعاتش رو ثبت نکردن!!!
سان هی: چی؟؟
کانگ: دیروز که شما نیومدید من داشتم اطلاعات و پرونده مدلای شرکت رو بررسی میکردم که به یک مورد عجیب برخورد کردم توی پرونده خانم لی قسمت خانوده نامعلوم ثبت شده بود
سان هی: ممکنه بچه پرورشگاهیی یا بی سرپرست بوده باشه
کانگ: نه اینطور نیست خودشون گفتن پدر و مادر دارن ولی اینکه چرا خانواده نا معلوم ثبت شده درحالی که پدر و مادر دارن یکم شک برانگیز و عجیب به نظر میرسه
سان هی: درسته ، چیز دیگه ایی پیدا نکردی؟؟
کانگ: نه قربان بجز این موضوع چیز عجیب دیگه ایی توکار و پرونده اشون ندیدم
سان هی: باشه ، بگرد ببین چیز دیگه ایی پیدا میکنی یا نه هرچی شد بهن اطلاع بده
کانگ: چشم قربان هرچی شما بگید
۱۱.۱k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.