پل p5
(ا.ت ویو )
رسیدیم عمارت
در رو باز کردم و غبار زیادی تو صورتم پاشید
اوعه اوعه ( سرفه )
ا.ت : مین یونگیی سرزمین مردگان اوردی منو ( با داد )
یونگی : چیه بیبی اووو اینجا چه کثیفه
ا.ت : کار درست کردی برای من
با یونگی کل خونه رو مرتب کردیم حدود سه ساعت طول کشید و خسته افتادیم رو مبل
یونگی : اههه مردم از خستگی شکنجه روحی بود
یونگی لم داد رو من و با موهاش بازی کردم
ا.ت : خدا رحمتت کنه
یونگی: اهههه دلت میاد شوهرت بمیره
ا.ت : نخیرم راستی یونگی
یونگی : .....
ا.ت : یونگیااا
یونگی : .....
ا.ت : خوابید پیشوی خوابالو
(راوی ویو )
ا.ت کنار یونگی خوابید و وقتی بیدار شد دو ساعت گذشته بود
بلند شد و غذا درست کرد
(در همین هنگام عمارت کانگ )
پدر ا.ت از شرکت برگشت و دید ا.ت خونه نیست
پدر ا.ت : مینسو بیا کتم رو بگیر
مینسو : بله آقا بدم اتوشویی؟
پدر ا.ت : من چمیدونم ا.ت کجاست ؟
* فلش بک *
( مامان ا.ت و مینسو خیلی صمیمی ان)
مادر ا.ت : مینسو عزیزم لطفا وقتی هه چول اومد چیزی در مورد ا.ت نگو اگر اصرار کرد بگو خانم به من گفته بود کل طبقه ی بالا رو تمیز کنم
مینسو : چشم خانم
*زمان حال*
مینسو: آقا خانم به ما گفته بودن کل طبقه ی بالا رو تمیز کنیم امروز اصلا ا.ت خانم رو ندیدیم
پدر ا.ت : وای به حالت اگر دروغ گفته باشی از جلوی چشمام دور شو ( داد )
مادر ا.ت : چه اتفاقی افتاده یوبو ...چرا انقدر داد میزنی
پدر ا.ت :کانگ یونمی دخترت کدوم گوریه
مادر ا.ت : نمیدونم
پدر ا.ت : بگو دخترت کدوم قبرستونیه
مادر ا.ت : رفت ، انتظار داشتی بمونه مثل من عذابش بدی ؟ نه اون مثل من احمق نیست
پدر ا.ت بهش سیلی میزنه
پدر ا.ت : کجا فرستادیش زنیکه هرزه
اونجا رو ترک کرد و رفت سمت شرکت
پدر ا.ت : هرچی نیرو دارید بفرستید تا اون هرزه رو پیدا کنن
کل کشور رو بگردین کشور های دور و نزدیک رو بگردین
فقط بیارینش
ببخشید توت فرنگیام من مریض شدم نتونستم پارت بزارم
این پارتم بدون شرط همینجوری حمایت کنید ❤️🩹❤️🩹
رسیدیم عمارت
در رو باز کردم و غبار زیادی تو صورتم پاشید
اوعه اوعه ( سرفه )
ا.ت : مین یونگیی سرزمین مردگان اوردی منو ( با داد )
یونگی : چیه بیبی اووو اینجا چه کثیفه
ا.ت : کار درست کردی برای من
با یونگی کل خونه رو مرتب کردیم حدود سه ساعت طول کشید و خسته افتادیم رو مبل
یونگی : اههه مردم از خستگی شکنجه روحی بود
یونگی لم داد رو من و با موهاش بازی کردم
ا.ت : خدا رحمتت کنه
یونگی: اهههه دلت میاد شوهرت بمیره
ا.ت : نخیرم راستی یونگی
یونگی : .....
ا.ت : یونگیااا
یونگی : .....
ا.ت : خوابید پیشوی خوابالو
(راوی ویو )
ا.ت کنار یونگی خوابید و وقتی بیدار شد دو ساعت گذشته بود
بلند شد و غذا درست کرد
(در همین هنگام عمارت کانگ )
پدر ا.ت از شرکت برگشت و دید ا.ت خونه نیست
پدر ا.ت : مینسو بیا کتم رو بگیر
مینسو : بله آقا بدم اتوشویی؟
پدر ا.ت : من چمیدونم ا.ت کجاست ؟
* فلش بک *
( مامان ا.ت و مینسو خیلی صمیمی ان)
مادر ا.ت : مینسو عزیزم لطفا وقتی هه چول اومد چیزی در مورد ا.ت نگو اگر اصرار کرد بگو خانم به من گفته بود کل طبقه ی بالا رو تمیز کنم
مینسو : چشم خانم
*زمان حال*
مینسو: آقا خانم به ما گفته بودن کل طبقه ی بالا رو تمیز کنیم امروز اصلا ا.ت خانم رو ندیدیم
پدر ا.ت : وای به حالت اگر دروغ گفته باشی از جلوی چشمام دور شو ( داد )
مادر ا.ت : چه اتفاقی افتاده یوبو ...چرا انقدر داد میزنی
پدر ا.ت :کانگ یونمی دخترت کدوم گوریه
مادر ا.ت : نمیدونم
پدر ا.ت : بگو دخترت کدوم قبرستونیه
مادر ا.ت : رفت ، انتظار داشتی بمونه مثل من عذابش بدی ؟ نه اون مثل من احمق نیست
پدر ا.ت بهش سیلی میزنه
پدر ا.ت : کجا فرستادیش زنیکه هرزه
اونجا رو ترک کرد و رفت سمت شرکت
پدر ا.ت : هرچی نیرو دارید بفرستید تا اون هرزه رو پیدا کنن
کل کشور رو بگردین کشور های دور و نزدیک رو بگردین
فقط بیارینش
ببخشید توت فرنگیام من مریض شدم نتونستم پارت بزارم
این پارتم بدون شرط همینجوری حمایت کنید ❤️🩹❤️🩹
۳.۵k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.