فیک جیهوپ
فیک جیهوپ
پارت سوم
--------------------------------------
+مکس یه چی بگم
& شما امر کنین ارباب
+ حروم داداشت بشی تو الان باید داداش من باشی (با خنده )
& خخخخخ
+مکس بیا تو بشین پشت فرمون
& چشم ارباب
مکس نشست پشت فرمون
& ارباب برگردیم عمارت
+آره
برگشتیم عمارت رفتم پیش ات که دیدم نشسته داره فیلم می بینه .
( علامت ات ♧علامت هوپی+)
+ات قهری
♤ نه مگه بچه ام
+ آره برای خودت یه پا نی نی کوچولویی
♤ هههه نمکدون
+ باشه قبول بامزه نبود
♤ هوپی چرا نرفتیم سوارکاری
+ گفتم که یه کار مهم برام پیش اومد
♤ تو همیشه کارات مهمه بابا چرا درک نمی کنی بعد از ۱۰ روز اومدی به نیم ساعت نکشیده دوباره کارای مهمت شروع شد منم آدمم حوصله ام سر میره خب
+اووو باشه بابا فردا میریم سوارکاری
♤ قول
+قول
♤آفرین
"ات"
با هوپی رفتیم پایین نهار بخوریم
+ خاتون هنوز استراحتش تموم نشده
♤ نمیدونم میخوای برم ببینم
+ نه الان خودم میرم
♧ باشه
" جیهوپ "
رفتم بالا باید با خاتون دربارهی جونگ سوک صحبت کنم
(علامت خاتون ■)
در زدم
■ بیا تو
رفتم تو
+ خاتون خوبی
■ آره پسرم
+ خب خاتون بدون مقدمه میخوام باهات صحبت کنم
جونگ سوک ار زندان فرار کرده داره آدم جمع می کنه که منو نابود کنه ، برای همین میخوام بگم باید مواظب باشی چون قطعا آدم تو عمارت داره .
■ چطور ممکنه اون آدم کثیف فرار کرده باشه باشه پسرم من مواظبم ولی تو مواظب خودت و زنت باش
♤ به ات چیزی نگفتم بیاید شب باهاش صحبت کنم
■ آره پسرم صحبت کن
با خاتون رفتیم پایین و نهار خوردیم
(پرش زمانی به شب )
"ات"
هوپی بعد از شام صدام کرد که برم پیشش رفتم پیشش .
♤ هوپی کاری داری
+آره عزیزم بیا بشین میخوام باهات صحبت کنم
نشستم
♤ خب عزیزم درباره چی میخوای صحبت کنی
+ درباره برادر ناتنیم جونگ سوک
♤ برادر ناتنیت ؟؟؟
+آره
پارت سوم
--------------------------------------
+مکس یه چی بگم
& شما امر کنین ارباب
+ حروم داداشت بشی تو الان باید داداش من باشی (با خنده )
& خخخخخ
+مکس بیا تو بشین پشت فرمون
& چشم ارباب
مکس نشست پشت فرمون
& ارباب برگردیم عمارت
+آره
برگشتیم عمارت رفتم پیش ات که دیدم نشسته داره فیلم می بینه .
( علامت ات ♧علامت هوپی+)
+ات قهری
♤ نه مگه بچه ام
+ آره برای خودت یه پا نی نی کوچولویی
♤ هههه نمکدون
+ باشه قبول بامزه نبود
♤ هوپی چرا نرفتیم سوارکاری
+ گفتم که یه کار مهم برام پیش اومد
♤ تو همیشه کارات مهمه بابا چرا درک نمی کنی بعد از ۱۰ روز اومدی به نیم ساعت نکشیده دوباره کارای مهمت شروع شد منم آدمم حوصله ام سر میره خب
+اووو باشه بابا فردا میریم سوارکاری
♤ قول
+قول
♤آفرین
"ات"
با هوپی رفتیم پایین نهار بخوریم
+ خاتون هنوز استراحتش تموم نشده
♤ نمیدونم میخوای برم ببینم
+ نه الان خودم میرم
♧ باشه
" جیهوپ "
رفتم بالا باید با خاتون دربارهی جونگ سوک صحبت کنم
(علامت خاتون ■)
در زدم
■ بیا تو
رفتم تو
+ خاتون خوبی
■ آره پسرم
+ خب خاتون بدون مقدمه میخوام باهات صحبت کنم
جونگ سوک ار زندان فرار کرده داره آدم جمع می کنه که منو نابود کنه ، برای همین میخوام بگم باید مواظب باشی چون قطعا آدم تو عمارت داره .
■ چطور ممکنه اون آدم کثیف فرار کرده باشه باشه پسرم من مواظبم ولی تو مواظب خودت و زنت باش
♤ به ات چیزی نگفتم بیاید شب باهاش صحبت کنم
■ آره پسرم صحبت کن
با خاتون رفتیم پایین و نهار خوردیم
(پرش زمانی به شب )
"ات"
هوپی بعد از شام صدام کرد که برم پیشش رفتم پیشش .
♤ هوپی کاری داری
+آره عزیزم بیا بشین میخوام باهات صحبت کنم
نشستم
♤ خب عزیزم درباره چی میخوای صحبت کنی
+ درباره برادر ناتنیم جونگ سوک
♤ برادر ناتنیت ؟؟؟
+آره
۶.۳k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.