می ترسم از اتفاق هایی که

می ترسم از اتفاق هایی که
اصلا قرار نیست بیفتد!
مثلا نیامدنت ،،،
ندیدن لبخندت ،،،
یا اینکه صدایم نکنی ،،،
روبرویم ننشینی ،،،
و فنجانی قهوه با تو نخورم ،،،
یا اینکه زیر باران
با تو قدم نزنم ،،،
و دست هایت را نگیرم ،،،

کاش می آمدی ،،،
و این همه نمی ترسیدم ،،،
دیدگاه ها (۱)

ریشه ام در بهار است وبرگ هایم در پاییزنه سبز می شومنه زرداین...

# حتمی_بخونید-_-قرار بود با سواد شویمیک عمر صبح زود بیدار شد...

بانوپاییز که شد دستهای خسته ات را در جیبت پنهان کن،،،و به دو...

آسمان،،،همان آسمانی که ابرهایش برای تپیدن قلب تو قطره قطره آ...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط