پارت ۱۰
ویو فیلیکس
ا.ت یکم آروم شد
&پاشو اشو قشنگم پاشو بیا زخماتو بشو
@فیلیکس مم.من باید یه جیزه رو بهت بگم
&بگو
@من ۱۴ ساله پیش از شوگا حامله شدم وقتی بهش گفتم ترکم کرد من اون بچرو به کمک مامان و بابات به دنیا آوردم و به یه خانواده دادمش
.
من موندم و پشمام
&وادفاک @لبخند ملیح &شت وای یعنی من دایی شدم. @._. &جررررر
(بعد آروم شدن )
@لی سون یه دخترو گرفته میخواد باهاش یه کاری کنه پاشو ماهم بریم
&اوکی
[ویو یونگی]
لی سون گون امروز یه دختر ۱۴ ساله رو گروگان گرفته بود و میخواست بفروشتش با گروهم رفتیم اونجا که ا.ت رو دیدم
دخترو اودن
)ویو ا.ت)
با دیدن دختر قلبم خورد شد اون اون بچم بود که بدون هیچ صبری پریدم و یه مشت زدم تو صورت لی سون و اسلحه ام رو رو سرش گذاشتم میارکا رو پشتم کشیدم
که شوکا اومد و به زور نگهم داشت که یکی هم زدم در گوش شوگا شوگا همینجوری داشت نگام میکرد
میارکا رو سفت بغل کردم
@هیش چیزی نیست جات آمنه
فیلیکس رفت و کتمو آورد و انداخت روی میارکا
@ببرش عمارت &کدوم عمارت @عمارت اصلی
¤هق میترسم @من اینجام
[ویو شوگا]
چی تو این بچه دیده بود که اینقد. هواشو داشت
ا.ت یکم آروم شد
&پاشو اشو قشنگم پاشو بیا زخماتو بشو
@فیلیکس مم.من باید یه جیزه رو بهت بگم
&بگو
@من ۱۴ ساله پیش از شوگا حامله شدم وقتی بهش گفتم ترکم کرد من اون بچرو به کمک مامان و بابات به دنیا آوردم و به یه خانواده دادمش
.
من موندم و پشمام
&وادفاک @لبخند ملیح &شت وای یعنی من دایی شدم. @._. &جررررر
(بعد آروم شدن )
@لی سون یه دخترو گرفته میخواد باهاش یه کاری کنه پاشو ماهم بریم
&اوکی
[ویو یونگی]
لی سون گون امروز یه دختر ۱۴ ساله رو گروگان گرفته بود و میخواست بفروشتش با گروهم رفتیم اونجا که ا.ت رو دیدم
دخترو اودن
)ویو ا.ت)
با دیدن دختر قلبم خورد شد اون اون بچم بود که بدون هیچ صبری پریدم و یه مشت زدم تو صورت لی سون و اسلحه ام رو رو سرش گذاشتم میارکا رو پشتم کشیدم
که شوکا اومد و به زور نگهم داشت که یکی هم زدم در گوش شوگا شوگا همینجوری داشت نگام میکرد
میارکا رو سفت بغل کردم
@هیش چیزی نیست جات آمنه
فیلیکس رفت و کتمو آورد و انداخت روی میارکا
@ببرش عمارت &کدوم عمارت @عمارت اصلی
¤هق میترسم @من اینجام
[ویو شوگا]
چی تو این بچه دیده بود که اینقد. هواشو داشت
۲.۷k
۱۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.