فیک دختری که دوست داشت پرواز کند پارت۴

ا/ت:جین اماده ی؟ من که خیلی هیجان زدم.
جین:ارههههه اِه اِهههه اره.
ا/ت:اخی عزیزم چقدر بامزه میترسی.
جین:الان این مهم نیست من الان دارم سکته میکنم اقا من الان باید چیکار کنم.... .
اقاعه:هیچ کاری نکن فقط یه نفس عمیق بکش و جیغغغغ بزننننن.
جین:باشه یه نفس عمیق...اَااااااااااااَ.
خوب بود؟
اقاعه:اره عالی بود حالا اگر خالی شدی لطفا جیغ نزن تا من تمرکز کنم. فهمیدی؟
جین:بله...بله. صحیح حالا من چیکار کنم.(با داد.)
اقاعه:ساکت شو دیگه(باداد.)عزیزم اروم باش.لیلکس کن.
جین:نمیشه.
اقاعه:پس دیگه سوار نشو وقتی جنبه نداری.(باداد.)
جین:باشه ... دعوا میکنه.(اروم.)
ا/ت میخنده و دستاشو باز میکنه و چشاشو میبنده و فرض میکنه که واقعا خودش داره پرواز میکنه.
جین:ا/ت تو خوبی؟(سوالی.)
ا/ت:اره...اره.
جین:خوبه چون من...من فکر کنم دیگه بخوام بالا بیارم.
ا/ت:نه نه....جین...نه.
اقاعه:نکن...باشه الان برمیگردیم ولی باید یه دور کامل بشه باشه.
جین:ولی من....دیگه نمیتونم نگهش دارم.
ا/ت:لطفا اقا شما ایشونو برگردونید منم پولو کامل میدم فقط برشگردونید.
اقاعه:باشه بابا چی گیری افتادیم خوب جنبه نداری سوار نشو.ای خدا.(غروغر کنان.)
ا/ت:مرسی.
و بعد دوباره چشاشو بست و غرق در پرواز شد انگار باد اونو مثل بچه اش در آغوش گرفته بود و با ملایمت او را تکان میداد.
خانمه:خوب دارید حال میکنید.
ا/ت:بله.مرسی.
خانمه:خواهش فقط باید دیگه برگردیم تایم تموم شد.ببخشید.
ا/ت:چیزی نیست ایرادی نداره مرسی.


لایک؟😑