رززخمیمن
#رُز_زخمی_من
part. 31
جونگکوک. هوم، نعنا و توت فرنگی و گیلاس. طعم لذت بخش، اگه نفست کم نمیشد حاضر بودم تا شب ادامش بدم.(صدای آهسته و بم.هنگاه حرف زدن لباش به لبای ات سابیده میشد.)
(جونگکوک بی صبر شده بود،با دندوناش پرسینگ گوشه لبش را تکان میداد،و بعد زبانش را روی لب های ات کشید.)
جونگکوک. وقتی اینجوری هستیم اصلا نمیتونم فکر کنم. فقط میخوام طعم و لذت لبات رو احساس کنم.*این را گفت و برای بار دوم بوسه ای را شروع کرد.با ولع زبانش در دهان ات میچرخید،کمی چرخید الان کالما روی ات دراز کشیده،و کل وزنش روی بدن ات افتاده،و ات را میبوسد،ات به آرامی دستانش را حرکت داد و پشت گردن جونگکوک را گرفت،و دندان های ات لبای جونگکوک را به ملایمت میمکید،و پرسینگ باعث اذیت شدن ات میشد.
جونگکوک متوجه شد و از ات فاصله گرفت،پرسینگ ها را درآورد.و دو تا دکمه اول لباس خودش را باز کرد،دوباره لب هایش را روی لب های ات گذاشت،و گذاشت ات ادامه بوسه را پیش ببرد.
ات ادامه میداد، دستان ات از قسمتی که پیراهن جونگکوک باز بود را رد کرد و درستش را روی سر شونه های لخت و عضلانی جونگکوک گذاشت. از لبای ات فاصله گرفت و روی گردن ات را میبوسید،حواسش بود که ردی از کبودی نگذارد.آروم گردن ات را میبوسید و میمکید، دندان هایش گردن ات را میخراشید،و بعد از آن برای تسکین زبانش را روی جای نیش میسابید،به این کار ادامه داد تا به لباس ات رسید،به آرامی دکمه اول را باز کرد و ترقوه های ات را میبوسید و نیش میزد،دکمه دوم را هم باز کرد و استخوان قفسه سینه ات را میبوسید و با زبان بوسه را پاک میکرد صدای تپش قلب ات به گوشش میرسید.*
جونگکوک. دوست داری این کار رو ادامه بدم؟*پورخندی زد ولی هیچ طعنه ای در پوزخندش وجود نداشت.*
ات. چی؟
جونگکوک. جوجه، دلت میخواد همینجوری ببوسمت؟
ات. اره.
جونگکوک. خوبه، چون بوسیدن جوجه قشنگ ترین کار دنیا هست.
(جونگکوک دکمه بعدی لباس را باز کرد،قسمت هایی از سینه های نرم و کوچک ات که سوتین انها را نپوشابنده بود را بوسید و نیش زد،روی سینه کوچک ات یک کبودی سرشار از عشق و لذت گذاشت،جونگکوک از روی سوتین سینه های ات را میبوسید از ات جدا شد،و رفت سمت لبه پایین لباس،لباس را با انگشتان کشیده اش بالا داد،شکم کوچک و صاف ات را به نمایش گذاشت،بوسه و خراش هایی کوچک با دندان باقی میگذاشت،بعد از تموم شدن کارش از بالا به ات نگاه کرد،و لبخندی کمرنگ حاوی از رضایت بر لب هایش شکل گرفت،ات را از روی تخت بلند کرد و کل لباس هایش را جدا کرد،و فقط ات دارای سوتین و شورت بود،خراش ها و هیک های کوچک در بدن ات مشخص بودند،جونگکوک لباس های خودش را هم کنار زد و فقط لباس زیر داشت.ات را بغل کرد و به حمام برد.هنگامی که ات در بغلش بود وان را پر آب کرد،او در وان دراز کشید و ات را روی خودش گذاشت،جونگکوک سرش را به لبه وان تکیه داد و چشمانش را بست،ات به جونگکوک نگاه میکرد،ذهنش پر از سوالات راجب اون کار جونگکوک بود.)
part. 31
جونگکوک. هوم، نعنا و توت فرنگی و گیلاس. طعم لذت بخش، اگه نفست کم نمیشد حاضر بودم تا شب ادامش بدم.(صدای آهسته و بم.هنگاه حرف زدن لباش به لبای ات سابیده میشد.)
(جونگکوک بی صبر شده بود،با دندوناش پرسینگ گوشه لبش را تکان میداد،و بعد زبانش را روی لب های ات کشید.)
جونگکوک. وقتی اینجوری هستیم اصلا نمیتونم فکر کنم. فقط میخوام طعم و لذت لبات رو احساس کنم.*این را گفت و برای بار دوم بوسه ای را شروع کرد.با ولع زبانش در دهان ات میچرخید،کمی چرخید الان کالما روی ات دراز کشیده،و کل وزنش روی بدن ات افتاده،و ات را میبوسد،ات به آرامی دستانش را حرکت داد و پشت گردن جونگکوک را گرفت،و دندان های ات لبای جونگکوک را به ملایمت میمکید،و پرسینگ باعث اذیت شدن ات میشد.
جونگکوک متوجه شد و از ات فاصله گرفت،پرسینگ ها را درآورد.و دو تا دکمه اول لباس خودش را باز کرد،دوباره لب هایش را روی لب های ات گذاشت،و گذاشت ات ادامه بوسه را پیش ببرد.
ات ادامه میداد، دستان ات از قسمتی که پیراهن جونگکوک باز بود را رد کرد و درستش را روی سر شونه های لخت و عضلانی جونگکوک گذاشت. از لبای ات فاصله گرفت و روی گردن ات را میبوسید،حواسش بود که ردی از کبودی نگذارد.آروم گردن ات را میبوسید و میمکید، دندان هایش گردن ات را میخراشید،و بعد از آن برای تسکین زبانش را روی جای نیش میسابید،به این کار ادامه داد تا به لباس ات رسید،به آرامی دکمه اول را باز کرد و ترقوه های ات را میبوسید و نیش میزد،دکمه دوم را هم باز کرد و استخوان قفسه سینه ات را میبوسید و با زبان بوسه را پاک میکرد صدای تپش قلب ات به گوشش میرسید.*
جونگکوک. دوست داری این کار رو ادامه بدم؟*پورخندی زد ولی هیچ طعنه ای در پوزخندش وجود نداشت.*
ات. چی؟
جونگکوک. جوجه، دلت میخواد همینجوری ببوسمت؟
ات. اره.
جونگکوک. خوبه، چون بوسیدن جوجه قشنگ ترین کار دنیا هست.
(جونگکوک دکمه بعدی لباس را باز کرد،قسمت هایی از سینه های نرم و کوچک ات که سوتین انها را نپوشابنده بود را بوسید و نیش زد،روی سینه کوچک ات یک کبودی سرشار از عشق و لذت گذاشت،جونگکوک از روی سوتین سینه های ات را میبوسید از ات جدا شد،و رفت سمت لبه پایین لباس،لباس را با انگشتان کشیده اش بالا داد،شکم کوچک و صاف ات را به نمایش گذاشت،بوسه و خراش هایی کوچک با دندان باقی میگذاشت،بعد از تموم شدن کارش از بالا به ات نگاه کرد،و لبخندی کمرنگ حاوی از رضایت بر لب هایش شکل گرفت،ات را از روی تخت بلند کرد و کل لباس هایش را جدا کرد،و فقط ات دارای سوتین و شورت بود،خراش ها و هیک های کوچک در بدن ات مشخص بودند،جونگکوک لباس های خودش را هم کنار زد و فقط لباس زیر داشت.ات را بغل کرد و به حمام برد.هنگامی که ات در بغلش بود وان را پر آب کرد،او در وان دراز کشید و ات را روی خودش گذاشت،جونگکوک سرش را به لبه وان تکیه داد و چشمانش را بست،ات به جونگکوک نگاه میکرد،ذهنش پر از سوالات راجب اون کار جونگکوک بود.)
- ۱.۸k
- ۱۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط