باز در خانه قلبم سخن از روی تو بود

باز در خانه قلبم؛ سخن از روی تو بود..
تن به هر یک؛ نفسش مست از آن بوی تو بود..

زائر این دل عاشق؛ به ره عشق تو رفت..
هر کجا رفت؛ نشان از گذر کوی تو بود..

مست کردی؛ تو مرا با نفس تازه خویش..
حبس انگشت دلم در گره موی تو بود..

قبله ای کو ؛که دلم سجده کند تا دم صبح..
قبله جستیم ؛بسی آخر سر روی تو بود..

سخت اندیشه؛ تو گرد سرم میچرخد..
وین پریشانی؛ اندیشه چو گیسوی تو بود..

عشق در سینه؛ فراوان چو تو معشوق مراست..
از نخستین سخنت؛ دیده دل سوی تو بود..


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دیدگاه ها (۱)

هستی‌ام رفت و دلم سوخت و خون شد جگرم باخبر باش که بعد از تو ...

در کنج دلم عشق کسی خانه نداردکس جای در این خانه ویرانه ندارد...

بر آستان تو دل پایمال صد دردست  ببین که دست غمت بر سرم چه آو...

عشقت آتش به دل کس نزند تا دل ماستکِی به مسجد سِزَد آن شمع که...

حمزه فلاح

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط