تنها ترین عاشق
#تنهاترینعاشق
#پارت۱۴
#ممد
رو تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ خورد با دیدن اسم خشک شدم...
متین بود
نمیدونستم باید چیکار کنم دوسال سراغشو نگرفتم..
آروم جواب دادم..
+جانم متین؟
_به عاقا ممد سراغی نگیری ببینی متین مرده یا زندس
+خداکنه داش خوب شدی؟
_آره بهتر شدم، کجایی؟
+خونه چطو؟
_ممد خالیی بیام پیشت؟
+اوکیه داداش بیا
_میبینمت خدافس
+خدافظ
بلند شدم یچی خوردم بعد از نیم ساعت زنگ خونه خورد باز کردم متینو دیدم خیلی تغییر کرده بود موهاش بلند شده بود ریشش بلند شده بود فهمیدم تو این مدت انقد حالش بد بوده که نتونسته بره آرایشگرا
+چطوری داش بغلش کردم
_قربونت دوتا آروم زدم پشتش
اومدیم تو خونه نشستیم یکم درودل و حرف و گلگی و اینا بعد مدتها حرف زدن...
_ممد چه خبر از بچها
+هیچی من که رل زدم
_جااان؟😳با کییی؟
+پانی
_آخی پایدارتون باشه داش
+قربونت ایشالا واسه خودت راستی یه دختره دیگه هم اومده تو اکیپ با هممون رفیقه تورو ندیده امشبم همه میخان بیان اینجا بمون همه رو سوپرایز کن پشماشون بریزه
_عههه حله داش
+راستی ارسلانم رل زد
_اون دیگه با کی؟
+دیانا
_من از اولشم میدونستم این دوتا بهم میرسن
+آره قشنگن
_خلاصه همتون رل زدیدوداش متین مونده سینگل
+توعم پیدا میکنی داش نگران نباش
_امیدوارم..
شب شد همه بچها اومدن با دیدن متین پشماشون ریخت
پانیذ:وای متینننن تو کی اومدییی
متین:خیلی وقته پیش ممدم گفتم بیام همتون سوپرایز شید یهو بعد دوسال ببینید منو😂
رومینا کیا:عااام سلام من رومیناعم تو؟
متین:واهاییی سلاااممم من متینم خوشبختم
رومینا:مرسیی همچنین
ارسلان:پشمااااممم متینن پریدم بغلش
دیانا: عهه متیننن سلاااممم
متین:واهااایی سلاممم
محراب:عههه متیننن
مهشاد:سلااااممم (با هیجان)
متین:بچها من واقعا دلم براتون تنگ شده بود..
ارسلان:تنگ شده بود سراغی نگرفتی دوسال؟
متین:ارسلان من حالم اوکی نبود نخاستم حال شماعم بد بشه
محراب: احمقه دوستان احمق
ممد: عههه بسههه داداش منو انقد اذیت نکنید
متین:فدای داداش
نشستیم با بچها مافیا بازی کردیم و شام خوردیم و عشق و حال و..
(فرداصبح)
#متین
زنگ زدم به ممد
+سلام داداش خوبی
_فدات جان؟
+ممد پاشید با پانی بریم کافه ای چیزی با دوست پانی رومی عم بیارین
_داش تو از این رومیناعه خوشت اومده ها
+نبابااا
_حله داش الان میایم برم کافه ارسلان
+اوکی داداش
(ده مین بعد)
#ممد
رفتیم با پانی و رومینا دم خونه متین، متین اومد نشست تو ماشین رفتیم سمت کافه اچ اس..
#متین(بعد از کلی حرف زدن)
+خب رومینا راستی
_جانم؟
+پیج اینستاتو من ندارم آیدیت چیه؟
_رومی دات کیا
+اوکی مرسی
_آیدی پیج تو چیه؟
+متین امینی
_باش مرسی
#متین
بعد از کلی گشتن و اینا رفتیم خونه بعد از دوروز به رومینا پیام دادم...
#پارت۱۴
#ممد
رو تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ خورد با دیدن اسم خشک شدم...
متین بود
نمیدونستم باید چیکار کنم دوسال سراغشو نگرفتم..
آروم جواب دادم..
+جانم متین؟
_به عاقا ممد سراغی نگیری ببینی متین مرده یا زندس
+خداکنه داش خوب شدی؟
_آره بهتر شدم، کجایی؟
+خونه چطو؟
_ممد خالیی بیام پیشت؟
+اوکیه داداش بیا
_میبینمت خدافس
+خدافظ
بلند شدم یچی خوردم بعد از نیم ساعت زنگ خونه خورد باز کردم متینو دیدم خیلی تغییر کرده بود موهاش بلند شده بود ریشش بلند شده بود فهمیدم تو این مدت انقد حالش بد بوده که نتونسته بره آرایشگرا
+چطوری داش بغلش کردم
_قربونت دوتا آروم زدم پشتش
اومدیم تو خونه نشستیم یکم درودل و حرف و گلگی و اینا بعد مدتها حرف زدن...
_ممد چه خبر از بچها
+هیچی من که رل زدم
_جااان؟😳با کییی؟
+پانی
_آخی پایدارتون باشه داش
+قربونت ایشالا واسه خودت راستی یه دختره دیگه هم اومده تو اکیپ با هممون رفیقه تورو ندیده امشبم همه میخان بیان اینجا بمون همه رو سوپرایز کن پشماشون بریزه
_عههه حله داش
+راستی ارسلانم رل زد
_اون دیگه با کی؟
+دیانا
_من از اولشم میدونستم این دوتا بهم میرسن
+آره قشنگن
_خلاصه همتون رل زدیدوداش متین مونده سینگل
+توعم پیدا میکنی داش نگران نباش
_امیدوارم..
شب شد همه بچها اومدن با دیدن متین پشماشون ریخت
پانیذ:وای متینننن تو کی اومدییی
متین:خیلی وقته پیش ممدم گفتم بیام همتون سوپرایز شید یهو بعد دوسال ببینید منو😂
رومینا کیا:عااام سلام من رومیناعم تو؟
متین:واهاییی سلاااممم من متینم خوشبختم
رومینا:مرسیی همچنین
ارسلان:پشمااااممم متینن پریدم بغلش
دیانا: عهه متیننن سلاااممم
متین:واهااایی سلاممم
محراب:عههه متیننن
مهشاد:سلااااممم (با هیجان)
متین:بچها من واقعا دلم براتون تنگ شده بود..
ارسلان:تنگ شده بود سراغی نگرفتی دوسال؟
متین:ارسلان من حالم اوکی نبود نخاستم حال شماعم بد بشه
محراب: احمقه دوستان احمق
ممد: عههه بسههه داداش منو انقد اذیت نکنید
متین:فدای داداش
نشستیم با بچها مافیا بازی کردیم و شام خوردیم و عشق و حال و..
(فرداصبح)
#متین
زنگ زدم به ممد
+سلام داداش خوبی
_فدات جان؟
+ممد پاشید با پانی بریم کافه ای چیزی با دوست پانی رومی عم بیارین
_داش تو از این رومیناعه خوشت اومده ها
+نبابااا
_حله داش الان میایم برم کافه ارسلان
+اوکی داداش
(ده مین بعد)
#ممد
رفتیم با پانی و رومینا دم خونه متین، متین اومد نشست تو ماشین رفتیم سمت کافه اچ اس..
#متین(بعد از کلی حرف زدن)
+خب رومینا راستی
_جانم؟
+پیج اینستاتو من ندارم آیدیت چیه؟
_رومی دات کیا
+اوکی مرسی
_آیدی پیج تو چیه؟
+متین امینی
_باش مرسی
#متین
بعد از کلی گشتن و اینا رفتیم خونه بعد از دوروز به رومینا پیام دادم...
۲.۲k
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.