نامخاندان جئون

نام:خاندان جئون

PART:41

ب.ک:اون برمیگرده لازم نیست نگران باشین

ب.گ:اگه بر نگرده چی ؟ اگه اتفاق بدی افتاده باشه چی؟

ب.ت:آخه بابا جون کدوم اتفاق بد ؟

بابا بزرگ چیزی نگفت بقیه سعی میکردن مامان ا.ت رو آروم کنن تمام این مدت جونگ کوک ساکت نشسته بود و با خودش میگفت اگه ا.ت دیگه هیچ وقت برنگرده چی؟ جونگ کوک خیلی خیلی ناراحت بود
که در خونه زده شد

م.ک:یعنی کیه؟ اونم ساعت ۳ شب

ب.ک:من میرم درو باز میکنم

بابای جونگ کوک بلند شد و رفت درو باز کرد تعجب کرد و عصبی شد

ب.ک:شما برای چی اومدین ها(عصبی)

اونا بدون هیچ حرفی وارد خونه شدن بقیه تا اونا رو دیدن خیلی عصبی شدن

ب.گ:چرا اومدین اینجا؟(عصبی)

اونا هم بدون هیچ حرفی نشستن روی مبل

ع.ه:کلاغا خبر آوردن که ا.ت نیستش

م.ت:از کجا فهمیدین؟(عصبی)

ع.ه:دیگه اونش بهتون مربوط نیست

ب.ت:تو همینجوری الکی نمیای اینجا حتما چیزی میخوای(عصبی)

ع.ه:آره درسته حالا که ا.ت نیست یا بهتره بگم فرار کرده بهتره که یونجی و جونگ کوک باهم ازدواج کنن

م.ت:چی؟ دختر من چرا باید فرار کنه؟ و اینو بگم که نمیزارم که یونجی با جونگ کوک ازدواج کنه فهمیدی؟(عصبی)

ع.ه:حرف حرفه تو نیست که حرف حرفه بابا جونه

ب.گ:
دیدگاه ها (۱)

نام:خاندان جئون PART:42ب.گ:من نمیخوام یونجی با جونگ کوک ازدو...

نام:خاندان جئون PART:43م.ت:ازتون انتظار نداشتم(بغض)ب.ت:واقعا...

نام:خاندان جئون PART:40که یهو صدای قفل در اومد رفتم عقب و در...

نام:خاندان جئون PART:39جونگ کوک:نه خسته نیستم خوابم نمیبورد ...

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

پارت ۸۶ فیک ازدواج مافیایی

قلب یخیپارت ۱۲از زبان ا/ت:هم کنجکاو شده بودم هم ناراحت، نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط