نامخاندان جئون
نام:خاندان جئون
PART:42
ب.گ:من نمیخوام یونجی با جونگ کوک ازدواج کنه(عصبی)
یونجی:بابابزرگ حالا که ا.ت فرار کرده و نمیتونه وارثی براتون بیاره بهتره من و جونگ کوک ازدواج کنیم اونوقت میتونیم براتون وارث بیاریم
ب.گ:هرگز
ع.ه:بابا جون یکم فکر کنید یونجی بهترین گزینست
ب.ت:بابا لطفا قبول نکنید
ب.ک:بابا خواهش میکنم
ب.گ:باشه یونجی و جونگ کوک باهم ازدواج میکنن(ناراحت)
م.ت . ب.ت . ب.ک . م.ک:بابا نه(ناراحت)
جونگ کوک:بابابزرگ من نمیخوام با یونجی ازدواج کنم بابا بزرگ خواهش میکنم
ع.ه:ساکت جونگ کوک حرف حرفه بابا هستش حق نداری روی حرفش حرف بزنی
م.ک:با پسرم درست صحبت کن زنیکه(عصبی)
ع.ه:هرجوری دلم بخواد حرف میزنم
ب.گ:بسه دیگه یونجی و جونگ کوک باهم ازدواج میکنن همینی که گفتم تو خونه هم عروسی برگذار میشه
جونگ کوک:بابابزرگ دلیل نمیشه که ا.ت نیست من با یونجی ازدواج کنم حتی مطمئن هم نیستیم که ا.ت با پایه خودش رفته و نمیخواد برگرده یا براش اتفاقی افتاده لطفا نمیخوام با یونجی ازدواج کنم من عاشق ا.تم(ناراحت)
ب.گ:مهم نیست همین که گفتم تو با یونجی ازدواج میکنی و یونجی شما دیگه برین خودم همه چی برای عروسی میگیرم دو روز دیگه عروسی میکنید
یونجی:چشم
ب.گ:خداحافظ
یونجی و مامانش از خونه رفتن بیرون
PART:42
ب.گ:من نمیخوام یونجی با جونگ کوک ازدواج کنه(عصبی)
یونجی:بابابزرگ حالا که ا.ت فرار کرده و نمیتونه وارثی براتون بیاره بهتره من و جونگ کوک ازدواج کنیم اونوقت میتونیم براتون وارث بیاریم
ب.گ:هرگز
ع.ه:بابا جون یکم فکر کنید یونجی بهترین گزینست
ب.ت:بابا لطفا قبول نکنید
ب.ک:بابا خواهش میکنم
ب.گ:باشه یونجی و جونگ کوک باهم ازدواج میکنن(ناراحت)
م.ت . ب.ت . ب.ک . م.ک:بابا نه(ناراحت)
جونگ کوک:بابابزرگ من نمیخوام با یونجی ازدواج کنم بابا بزرگ خواهش میکنم
ع.ه:ساکت جونگ کوک حرف حرفه بابا هستش حق نداری روی حرفش حرف بزنی
م.ک:با پسرم درست صحبت کن زنیکه(عصبی)
ع.ه:هرجوری دلم بخواد حرف میزنم
ب.گ:بسه دیگه یونجی و جونگ کوک باهم ازدواج میکنن همینی که گفتم تو خونه هم عروسی برگذار میشه
جونگ کوک:بابابزرگ دلیل نمیشه که ا.ت نیست من با یونجی ازدواج کنم حتی مطمئن هم نیستیم که ا.ت با پایه خودش رفته و نمیخواد برگرده یا براش اتفاقی افتاده لطفا نمیخوام با یونجی ازدواج کنم من عاشق ا.تم(ناراحت)
ب.گ:مهم نیست همین که گفتم تو با یونجی ازدواج میکنی و یونجی شما دیگه برین خودم همه چی برای عروسی میگیرم دو روز دیگه عروسی میکنید
یونجی:چشم
ب.گ:خداحافظ
یونجی و مامانش از خونه رفتن بیرون
- ۶.۴k
- ۳۰ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط