فیک : ددی مافیایی من
فیک : ددی مافیایی من
پارت : ۱۴
تهیونگ ویو :
که دیدم جیمین جیا رو بغل کرده و داره داخله بغلش گریه میکنه همون موقع گله رز از دستم افتاد و رفتم داخله اتاقم خیلی عصبانی بودم برایه همین لیوانی که رویه میزه کناره تختم بود رو برداشتم و شکوندمش و بعد به خودم اومدم
من دارم چیکار میکنم؟
خب با جیمین رابطه داره که داشته باشه به من چه؟
( ادمین : عاشق شدی پسرم 🗿❤
تهیونگ : بیا برو گمشو ادمین الان با شمشیره دچیتا میام سراغت هااا 🔪
ادمین : ایشششش باشه بابا من رفتم)
اوففففففف به خودت بیا تهیونگ
اصـ اصلا برو دوش بگیر که حالت بیاد سره جاش
جیا ویو :
بعد از چند دقیقه از بغله جیمین اومدم بیرون که گفت
جیمین : جیا جایه زخمات درد میکنه؟
جیا : اوهوم
جیمین : بیا بریم برات پانسمانسون کنم
جیا : بلدی؟
جیمین : بچه من دکتره بانده تهیونگم میخوای بلد نباشم؟ 🗿
جیا : هیییی راستی یادم رفت خونه😂🗿
جیمین : خب بیا بریم پانسمانشون کنیم دیگه
جیا : باشه
( با جیمین رفتیم اتاقه من و جیمین به زخمام پماد زد و بعد پانسمانشون کرد)
جیمین : خبب مراقبه خودت باشیااا
جیا : باشه جیمینی
جیمین : بای جیاا
جیا : بای اوپا
( جیمین رفت و من خیلی حوصلم سر رفته بود و میخواستم ببینم تهیونگ کجاست
اههههه دختر اخه خنگی؟
پسره دیروز تا حده مرگ با شلاغ زدت و بعد بهت ت*ج*ا*و*ز کرده بعد میخوای بری پیشش؟ ( از خداتم باشه 😒)
( داخله همین فکرا بودم که دره اتاق زده شد و دیدم که تهیونگ دمه در با چهره سردی ایستاده)
تهیونگ : جیا
جیا : هوم؟
تهیونگ : هو؟
مثله اینکه ادب یادت ندادن
از این به بعدم به من میگی ارباب فهمیدی؟
جیا : اگه نگم چی میشه؟
تهیونگ : بلایی بدتر از دیشب سرت میاد بیبی گرل
( از اونجایی که ترسیده بودم قبول کردم)
جیا : خب کارتون چی بود؟
تهیونگ : ..................
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پارت : ۱۴
تهیونگ ویو :
که دیدم جیمین جیا رو بغل کرده و داره داخله بغلش گریه میکنه همون موقع گله رز از دستم افتاد و رفتم داخله اتاقم خیلی عصبانی بودم برایه همین لیوانی که رویه میزه کناره تختم بود رو برداشتم و شکوندمش و بعد به خودم اومدم
من دارم چیکار میکنم؟
خب با جیمین رابطه داره که داشته باشه به من چه؟
( ادمین : عاشق شدی پسرم 🗿❤
تهیونگ : بیا برو گمشو ادمین الان با شمشیره دچیتا میام سراغت هااا 🔪
ادمین : ایشششش باشه بابا من رفتم)
اوففففففف به خودت بیا تهیونگ
اصـ اصلا برو دوش بگیر که حالت بیاد سره جاش
جیا ویو :
بعد از چند دقیقه از بغله جیمین اومدم بیرون که گفت
جیمین : جیا جایه زخمات درد میکنه؟
جیا : اوهوم
جیمین : بیا بریم برات پانسمانسون کنم
جیا : بلدی؟
جیمین : بچه من دکتره بانده تهیونگم میخوای بلد نباشم؟ 🗿
جیا : هیییی راستی یادم رفت خونه😂🗿
جیمین : خب بیا بریم پانسمانشون کنیم دیگه
جیا : باشه
( با جیمین رفتیم اتاقه من و جیمین به زخمام پماد زد و بعد پانسمانشون کرد)
جیمین : خبب مراقبه خودت باشیااا
جیا : باشه جیمینی
جیمین : بای جیاا
جیا : بای اوپا
( جیمین رفت و من خیلی حوصلم سر رفته بود و میخواستم ببینم تهیونگ کجاست
اههههه دختر اخه خنگی؟
پسره دیروز تا حده مرگ با شلاغ زدت و بعد بهت ت*ج*ا*و*ز کرده بعد میخوای بری پیشش؟ ( از خداتم باشه 😒)
( داخله همین فکرا بودم که دره اتاق زده شد و دیدم که تهیونگ دمه در با چهره سردی ایستاده)
تهیونگ : جیا
جیا : هوم؟
تهیونگ : هو؟
مثله اینکه ادب یادت ندادن
از این به بعدم به من میگی ارباب فهمیدی؟
جیا : اگه نگم چی میشه؟
تهیونگ : بلایی بدتر از دیشب سرت میاد بیبی گرل
( از اونجایی که ترسیده بودم قبول کردم)
جیا : خب کارتون چی بود؟
تهیونگ : ..................
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۹.۹k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.