عشق بی رحمانه
عشق بی رحمانه
Part19
از زبان ادمین( عه من🌝)
خلاصه ات بعد از کلی گریه، صورتشو آب زد .. نادر ومدر ات اومدن و همگی گرفتن خوابیدن
فردا صبح.
ات ویو
با تابش نور به چشمام از خواب بلند شدم
..هوف یه روز نحس دیگه
بلند شدم
باز حالت تهوع داشتم
حوصله نداشتم برم سوپری....
ولی بلند شدم.
لباس پوشیدم.. مادر و پدرم که خونه نبودن، جیهوپ هم خوابیده بود
رفتم یه بیبی چک بگیرم.
تا سر مغازه رفتم
یه بیبی چک گرفتم سریع برگشتم خونه
امتحانش کردم
منتظر جواب بودم
استرس داشتم
ن..نکنه حامله ام.. وای یا خدااا
رفتم برداشتم
م..مثبت بود..
وای نه.. من الان چیکار کنم
اشکم در اومد
یهو جیهوپ بلند شد
جیهوپ: صبح بخیر.. ات چرا گریهمیکنی؟( با نگرانی)
ات بیبی چک رو نشون داد و اشک ریخت
جیهوپ: ات..
ات؛ ...من..
جیهوپ: مبارکه قشنگم
ات: چی میگی هاا؟؟ من شوهر ندارم.. اون عوضی منو ول کرده.. چی چیو مبارکه.. خودم باید بدونپدر بزرگش کنم( با گریه
جیهوپ: گریه نکن.. من و بابا کنارتیم
ات: م..میخوام از کره برم
جیهوپ: چی؟
ات: بعد به دنیا اومدن بچم از کره میرم فرانسه،
جیهوپ: مطمئنی؟!
ات: آره.
جیهوپ؛ هر طور خودت میخوای عزیزم
پرش زمانی شب
ات قضیه رو به پدر و مادرش گفت.
پدرش: باش.. ولی بعد به دنیا اومدنش
ات: باشه.. ممنون
شرایط پارت بعد
۱۴ لایک
Part19
از زبان ادمین( عه من🌝)
خلاصه ات بعد از کلی گریه، صورتشو آب زد .. نادر ومدر ات اومدن و همگی گرفتن خوابیدن
فردا صبح.
ات ویو
با تابش نور به چشمام از خواب بلند شدم
..هوف یه روز نحس دیگه
بلند شدم
باز حالت تهوع داشتم
حوصله نداشتم برم سوپری....
ولی بلند شدم.
لباس پوشیدم.. مادر و پدرم که خونه نبودن، جیهوپ هم خوابیده بود
رفتم یه بیبی چک بگیرم.
تا سر مغازه رفتم
یه بیبی چک گرفتم سریع برگشتم خونه
امتحانش کردم
منتظر جواب بودم
استرس داشتم
ن..نکنه حامله ام.. وای یا خدااا
رفتم برداشتم
م..مثبت بود..
وای نه.. من الان چیکار کنم
اشکم در اومد
یهو جیهوپ بلند شد
جیهوپ: صبح بخیر.. ات چرا گریهمیکنی؟( با نگرانی)
ات بیبی چک رو نشون داد و اشک ریخت
جیهوپ: ات..
ات؛ ...من..
جیهوپ: مبارکه قشنگم
ات: چی میگی هاا؟؟ من شوهر ندارم.. اون عوضی منو ول کرده.. چی چیو مبارکه.. خودم باید بدونپدر بزرگش کنم( با گریه
جیهوپ: گریه نکن.. من و بابا کنارتیم
ات: م..میخوام از کره برم
جیهوپ: چی؟
ات: بعد به دنیا اومدن بچم از کره میرم فرانسه،
جیهوپ: مطمئنی؟!
ات: آره.
جیهوپ؛ هر طور خودت میخوای عزیزم
پرش زمانی شب
ات قضیه رو به پدر و مادرش گفت.
پدرش: باش.. ولی بعد به دنیا اومدنش
ات: باشه.. ممنون
شرایط پارت بعد
۱۴ لایک
۲.۳k
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.