part
part 137
سوزومه: خوبه من دیگه میرم
جنیور: حتما ناهار بخورا ضعف میکنی تا شب
سوزومه: اوکیی فعلا(قط کرد)
جنیور از جاش پا شدو
جنیور: من دیگه میرم شرکت. کلی کار ریخته سرم
دایان: خدافظ
دایانا: مراقب خودت باش
جنیور: باشه خدافظ از خونه زد بیرونو سوار ماشین شدو به سمت شرکت حرکت کرد
سوزومه هو تو چیدن میز به الن کمک کرد باهم میزو چیدنو غذارو رختن
سوزومه: الن
الن: بله خانوم
سوزومه: ظرف غذاتو بیار اینجا باهم غذا بخوریم
الن: اما خانــ...
سوزومه: اما نداره دلم نمیخواد تنها ناهار بخورم میگم بیا پیشم غذا بخور
الن: چشم
الن ظرف غذاشو اوردو باهم ناهارشونو خوردت سوزومه بعد خوردن ناهار از جاش پا شدو رفت بیرو بعد چند مین ری هم اومد سوار ماشین شد
سوزومه: های
ری: های بیبی
سوزومه: بلخره مشکل شرکتو هم حل کردم
ری: همه کارارو سپردی بهش
سوزومه: اره و به گفته جنیور هر شب گذارش کارشو میفرسته به جنیور تا چکش کنه
ری: این عالیه.... اینجوری هیچ نگرانیی نداری
سوزومه: اوم
(شب)
بعد شرکت سوزومه و دخترا با ری اومدن خونشون سوزومه درو باز کردن همرو داخل دعوات کرد همون لحظه لیلی هم اومد
سوزومه: سلام بیبی
لیلی (اسم ایشون لِیلی نیست لی لی من بخوطر این که راحت تر تایپ کنم اینجوری مینویسم ): های..... انگار به موقع رسیدم
سوزومه: اره
لیلی: معرفیشون نمیکنی
سوزومه: اوه بله ایشون اما مورفی و اینم ارشدمون کارول لوئیس
لیلی: خوشبختم
سوزومه: اینم لیلی فک نکنم نیاز باشه معرفیش کنم
اما: بله همینطور
سوزومه: خب بریم داخل
رفتن داخل خونه و روی مبل نشستن سوزومه رفت بالا ولی جنیور نبود اومد پایین
ری: جنیور نمیاد
سوزومه: فک کنم هنوز نیومده گفت یکم کار داره
سوزومه: خوبه من دیگه میرم
جنیور: حتما ناهار بخورا ضعف میکنی تا شب
سوزومه: اوکیی فعلا(قط کرد)
جنیور از جاش پا شدو
جنیور: من دیگه میرم شرکت. کلی کار ریخته سرم
دایان: خدافظ
دایانا: مراقب خودت باش
جنیور: باشه خدافظ از خونه زد بیرونو سوار ماشین شدو به سمت شرکت حرکت کرد
سوزومه هو تو چیدن میز به الن کمک کرد باهم میزو چیدنو غذارو رختن
سوزومه: الن
الن: بله خانوم
سوزومه: ظرف غذاتو بیار اینجا باهم غذا بخوریم
الن: اما خانــ...
سوزومه: اما نداره دلم نمیخواد تنها ناهار بخورم میگم بیا پیشم غذا بخور
الن: چشم
الن ظرف غذاشو اوردو باهم ناهارشونو خوردت سوزومه بعد خوردن ناهار از جاش پا شدو رفت بیرو بعد چند مین ری هم اومد سوار ماشین شد
سوزومه: های
ری: های بیبی
سوزومه: بلخره مشکل شرکتو هم حل کردم
ری: همه کارارو سپردی بهش
سوزومه: اره و به گفته جنیور هر شب گذارش کارشو میفرسته به جنیور تا چکش کنه
ری: این عالیه.... اینجوری هیچ نگرانیی نداری
سوزومه: اوم
(شب)
بعد شرکت سوزومه و دخترا با ری اومدن خونشون سوزومه درو باز کردن همرو داخل دعوات کرد همون لحظه لیلی هم اومد
سوزومه: سلام بیبی
لیلی (اسم ایشون لِیلی نیست لی لی من بخوطر این که راحت تر تایپ کنم اینجوری مینویسم ): های..... انگار به موقع رسیدم
سوزومه: اره
لیلی: معرفیشون نمیکنی
سوزومه: اوه بله ایشون اما مورفی و اینم ارشدمون کارول لوئیس
لیلی: خوشبختم
سوزومه: اینم لیلی فک نکنم نیاز باشه معرفیش کنم
اما: بله همینطور
سوزومه: خب بریم داخل
رفتن داخل خونه و روی مبل نشستن سوزومه رفت بالا ولی جنیور نبود اومد پایین
ری: جنیور نمیاد
سوزومه: فک کنم هنوز نیومده گفت یکم کار داره
- ۳.۹k
- ۱۳ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط