part

part 139
که تو هم عاشقم باشی چی میشد رابطه ماهم مثل همه زوج ها عادی بود چی میشد که من کاملا صاحت باشم میدونی سوزی دلم میخواد منو درک کنی و بهم مهلت بدی تا خودمو بهت ثابت کنم بهت ثابت که حسم بهت هوس یا عادت نیست عشق
«صبح»
هردوشون با الارم ساعت بیدار شدن ساعت پنجو نیم بود نوبتی رفتن حمومو اماده شدن رفتن شرکت بقیه هم اومده بودن
سوزومه: های گایز
جنیور: سلام
بقیه: سلام
ری: خب بریم من دخترا رو میبرم شما خودتون بیاین
سوزومه: باشه بعدا میبینمتون
همگی رفتنو سوار ماشین شدن و راه افتادن
جنیور: فیلم بردار کو
سوزومه: اوم اونجا منتظرمونه
جنیور: خوبه
سوزومه: به نظرت کارمون تا ساعت یازده تموم میشه؟
جنیور: احتمالا..... نگران نباش اگه نرسیم بهشون میگمکه خونه منتظر باشن الن هست دیگه
سوزومه: اوم ولی اونا برای اولین بار دارن میان زشته اومدن ما نباشیم
جنیور: اشکال نداره
ری زنگ زد به گوشی سوزومه
ری: الو
سوزومه: چیزی شده
ری: یه زنگ به فیلم بردار بزن ببین کی میرسه
سوزومه: اوکی (قط کرد)
جنیور: کی بود
سوزومه: ری گفت یه زنگ به فیلم بردار بزنم
جنیور: اوم
سوزومه زنگ زد به فیلم بردار
توماس: الو
سوزومه: سلام اقای کالینز
توماس: سلام خانوم پیترسون حالتون چطور
سوزومه: ممنون خوبیت شما
توماس: خواهش کاری داشتید
سوزومه: میخواستم بپرسم رسیدین محل فیلن برداری
توماس: بله الان دارم وسایلارو تنظیم میکنم
سوزومه: عالیه میکاپ ارتیست اومده
توماس: اره تغریبا بامن رسید
سوزومه: خوبه ماهم دیگه داریم میرسیم
توماس: کار دیگه ای ندارید
سوزومه: نه خدافظ(قط کرد)
سوزومه: رسیدن
جنیور: ماهم رسیدیم
رسیدن همه پیاده شدنو بعد اماده شدن عکس برداری رو تنجام دادن عکس برداری تا ساعت ده طول کشید بعد انجام دادن کارشون برگشتن شرکت. لیلی، جنیور و ری تو دفتر داشتن قهوه میخوردن و کارول سوزومه و اما هم ادیت رو انجام دادنو ساعت یازده و نیم برگشتن خونه هنوز دایانا و دایان نیومده بودن جنیور رفت اتاقشو لباسشو عوض کرد