تک پارتی از نامی
دیشب سر اینکه اون بچه میخاس ولی تو نمیخاسی چون فک میکردی فعلا واست زوده مادر شدن دعواتون شد..
تا ساعت ۹ منتظرش بودی ولی نیومد خونه.
اونقدر اعصابت خورد بود که تصمیم گرفدی بری بار و مست کنی تا اروم بشی..
سریع آماده شدی و سمت نزدیک ترین بار رفدی..
_
میشد گفت تا حدودی مست بودی ولی میتونسی رانندگی کنی..اروم سمت خونه روندی..تو راه نزدیک بود چندبار تصادف کنی ولی بخیر گذشت..در و با پات باز کردی و رفدی تو ..خاسی بری توی اتاق که مچ دست کشیده شد و تو بغل ی نفر اوفتادی..
نامجون:هوفف با اجازه کی رفدی بار هوم..
عاح امیدوارم مامان خوبی بشی و پرتت کرد رو تخت........
تا ساعت ۹ منتظرش بودی ولی نیومد خونه.
اونقدر اعصابت خورد بود که تصمیم گرفدی بری بار و مست کنی تا اروم بشی..
سریع آماده شدی و سمت نزدیک ترین بار رفدی..
_
میشد گفت تا حدودی مست بودی ولی میتونسی رانندگی کنی..اروم سمت خونه روندی..تو راه نزدیک بود چندبار تصادف کنی ولی بخیر گذشت..در و با پات باز کردی و رفدی تو ..خاسی بری توی اتاق که مچ دست کشیده شد و تو بغل ی نفر اوفتادی..
نامجون:هوفف با اجازه کی رفدی بار هوم..
عاح امیدوارم مامان خوبی بشی و پرتت کرد رو تخت........
۳۰.۶k
۰۱ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.