سانا: خب ، از اول اولش بگم
سانا: خب ، از اول اولش بگم
جونهو: بله لطفا.
سانا: من یه خواهر دارم به اسم سوزی. که توی دانشگاه سئول درس میخونه که اتفاقا هم کلاسیه ا/ته. چند وقت پیش موبایل خواهرم طی حادثه ای خراب میشه و برای یه مدت کوتاهی من گوشیمو بهش دادم تا ازش استفاده کنه. هفته پیش تصمیم گرفتیم که باهم بریم یه گوشی جدید بگیریم که اتفاقا ا/ت هم با ما بود. اونجا باهم آشنا شدیم و خب دوست شدیم.
جونهو: اها، که اینطور
سانا: اممممم ، میگم که اتفاقی افتاده.
جونهو: نه ، خودتونو نگران نکنید
راوی: جونهو یه سری سوال دیگه از سانا پرسید تا اون شک نکنه و بعد از اونجا رفت.
* ویو وقتی جونهو رفت شرکت پیش کوک*
جونهو: سلام
کوک: سلام ، چیشد
جونهو: بشین تا بهت بگم.
* همه چی رو تعریف کرد*
کوک: خب چرا گوشیه سوزی رو ندزدیدن
جونهو: طبق تحقیقات من ، اونا میخواستن که ا/ت شک نکنه ، بخاطر همین گوشی خواهر دوستشو زَدن و یه سیم کارت دیگه بهش وصل کردن و اینجوری به ا/ت پیام دادن.
کوک: مرسی ، تا اینجا خیلی کمک کردی بهم.
جونهو: وظیفَم بود.
ا/ت ویو: داشتم کتاب میخوندم که برام پیام اومد ، کتابو گذاشتم کنار و گوشیمو برداشتم، دوباره همون شماره ناشناس بود. الان یه ۲ روزی میشد که بهم پیامی نداده بود.
پیامو باز کردم
*متن پیام*
اگه حرفامو باور نمیکنی میتونم یه کاری کنم که باور کنی.
ا/ت: چی داری میگی ، یکم واضح صحبت کن
تو اصن به نمیگی که از کی باید دوری کنم.
♤: شوهرت ، آقای جئون جونگکوک
ا/ت: چی ، داری دروغ میگی. اون به کسی صدمه نمیزنه من مطمئنم
♤: اون همه چیزو بهت نگفته
ا/ت: اصن میگیم که تو راس میگی ، چرا داری به من کمک میکنی
♤: چون من قربانی کارای اون شدم. اون هر شب جون یه آدم بی گناهو میگیره.
اگه حرفمو باور نمیکنی برات یه آدرس میفرستم شب ساعت ۱۲ برو اونجا.
ا/ت: از کجا بدونم که داری راست میگی.
♤:اگه میخوای نرو ، ولی من فقط خواستم که تو ام مثل من قربانی اون آدم نشی.
ا/ت: دیگه بهم پیام نده.
ا/ت ویو: کوک به من گفته که به کسی آسیب نمیزنه ، اون حتما داره دروغ میگه
میخواد که کوک رو بکشه پایین
باخودم کلنجار میرفتم که که امشب برم به اون آدرس یا نه . ولی یه چیزی خیلی برام سوال بود اینکه کوک همیشه ساعت ۲ میومد خونه. نکنه. نه اون به من گفته کاراش تو شرکت زیاده ، بخاطر همین طول میکشه.
تصمیم گرفتم برم تا مطمئن شم که کوک من آدم بدی نیست.
ساعت ۱۲.....
شرط ۱۵تا لایک
جونهو: بله لطفا.
سانا: من یه خواهر دارم به اسم سوزی. که توی دانشگاه سئول درس میخونه که اتفاقا هم کلاسیه ا/ته. چند وقت پیش موبایل خواهرم طی حادثه ای خراب میشه و برای یه مدت کوتاهی من گوشیمو بهش دادم تا ازش استفاده کنه. هفته پیش تصمیم گرفتیم که باهم بریم یه گوشی جدید بگیریم که اتفاقا ا/ت هم با ما بود. اونجا باهم آشنا شدیم و خب دوست شدیم.
جونهو: اها، که اینطور
سانا: اممممم ، میگم که اتفاقی افتاده.
جونهو: نه ، خودتونو نگران نکنید
راوی: جونهو یه سری سوال دیگه از سانا پرسید تا اون شک نکنه و بعد از اونجا رفت.
* ویو وقتی جونهو رفت شرکت پیش کوک*
جونهو: سلام
کوک: سلام ، چیشد
جونهو: بشین تا بهت بگم.
* همه چی رو تعریف کرد*
کوک: خب چرا گوشیه سوزی رو ندزدیدن
جونهو: طبق تحقیقات من ، اونا میخواستن که ا/ت شک نکنه ، بخاطر همین گوشی خواهر دوستشو زَدن و یه سیم کارت دیگه بهش وصل کردن و اینجوری به ا/ت پیام دادن.
کوک: مرسی ، تا اینجا خیلی کمک کردی بهم.
جونهو: وظیفَم بود.
ا/ت ویو: داشتم کتاب میخوندم که برام پیام اومد ، کتابو گذاشتم کنار و گوشیمو برداشتم، دوباره همون شماره ناشناس بود. الان یه ۲ روزی میشد که بهم پیامی نداده بود.
پیامو باز کردم
*متن پیام*
اگه حرفامو باور نمیکنی میتونم یه کاری کنم که باور کنی.
ا/ت: چی داری میگی ، یکم واضح صحبت کن
تو اصن به نمیگی که از کی باید دوری کنم.
♤: شوهرت ، آقای جئون جونگکوک
ا/ت: چی ، داری دروغ میگی. اون به کسی صدمه نمیزنه من مطمئنم
♤: اون همه چیزو بهت نگفته
ا/ت: اصن میگیم که تو راس میگی ، چرا داری به من کمک میکنی
♤: چون من قربانی کارای اون شدم. اون هر شب جون یه آدم بی گناهو میگیره.
اگه حرفمو باور نمیکنی برات یه آدرس میفرستم شب ساعت ۱۲ برو اونجا.
ا/ت: از کجا بدونم که داری راست میگی.
♤:اگه میخوای نرو ، ولی من فقط خواستم که تو ام مثل من قربانی اون آدم نشی.
ا/ت: دیگه بهم پیام نده.
ا/ت ویو: کوک به من گفته که به کسی آسیب نمیزنه ، اون حتما داره دروغ میگه
میخواد که کوک رو بکشه پایین
باخودم کلنجار میرفتم که که امشب برم به اون آدرس یا نه . ولی یه چیزی خیلی برام سوال بود اینکه کوک همیشه ساعت ۲ میومد خونه. نکنه. نه اون به من گفته کاراش تو شرکت زیاده ، بخاطر همین طول میکشه.
تصمیم گرفتم برم تا مطمئن شم که کوک من آدم بدی نیست.
ساعت ۱۲.....
شرط ۱۵تا لایک
۸.۶k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.