part 18 وقتی مجبور به بوسیدنش میشی
part 18 وقتی مجبور به بوسیدنش میشی
part 18
رفتیم رو نیم کت نشستیم تو حال خودم بودم که یهو هوسوک لبشو روی لبام گذاشت بعد چند مین از هم جدا شدیم
+این چه کاری بود کردی؟
_اخ الکس داشت نگامون میکرد بخاطر همین
+ببین بنظرم بیا این بازی رو تموم کنیم
_چرا؟
+چون دست الکس تو دست یکی دیگه بود
_ربطی نداشت شاید دوباره بیا هان تو از کجا میدونی؟
+گفتم که بایه دختر دیگست
یهو زنگ خورد رفتیم تو کلاس بعد چند مین کلاس تموم شد که هوسوک گفت: بریم بیرون؟
+امم... اوکی
_پس ساعت 8 آماده باشه میام دنبالت
+اوکی
بعد چند مین از هوسوک خداحافظی کردم رفتم تو خونه رفتم بدون لباس عوض کردن رفتم رو تخت خوابیدم چند ساعت بعد با صدای گوشیم از خواب پریدم که دیدم رزی هست
+الو
رزی: الو گفت
+چته تو
رزی: هیچی میخواستم بپرسم چیشد؟
+چی چیشد
رزی: بابا الکس
+آهان هیچی امروز دیدم دستش
تو دست دختر دیگست پس دیگه سمتم نمیاد
رزی: آهان اوکی من دیگه برم
+اوکی بای
رزی: بای گورخر
قطع کردم ساعتو دیدم ساعت 6 بود سریع از جام پشدم......
part 18
رفتیم رو نیم کت نشستیم تو حال خودم بودم که یهو هوسوک لبشو روی لبام گذاشت بعد چند مین از هم جدا شدیم
+این چه کاری بود کردی؟
_اخ الکس داشت نگامون میکرد بخاطر همین
+ببین بنظرم بیا این بازی رو تموم کنیم
_چرا؟
+چون دست الکس تو دست یکی دیگه بود
_ربطی نداشت شاید دوباره بیا هان تو از کجا میدونی؟
+گفتم که بایه دختر دیگست
یهو زنگ خورد رفتیم تو کلاس بعد چند مین کلاس تموم شد که هوسوک گفت: بریم بیرون؟
+امم... اوکی
_پس ساعت 8 آماده باشه میام دنبالت
+اوکی
بعد چند مین از هوسوک خداحافظی کردم رفتم تو خونه رفتم بدون لباس عوض کردن رفتم رو تخت خوابیدم چند ساعت بعد با صدای گوشیم از خواب پریدم که دیدم رزی هست
+الو
رزی: الو گفت
+چته تو
رزی: هیچی میخواستم بپرسم چیشد؟
+چی چیشد
رزی: بابا الکس
+آهان هیچی امروز دیدم دستش
تو دست دختر دیگست پس دیگه سمتم نمیاد
رزی: آهان اوکی من دیگه برم
+اوکی بای
رزی: بای گورخر
قطع کردم ساعتو دیدم ساعت 6 بود سریع از جام پشدم......
۱۲.۶k
۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.