پارت

پارت ۱۸
(دیش.دیش در حال کتک زدن)
تهیونگ اومد بیرون و لباسش رو مرتب کرد
زنگ هاردی زد
هاردی: بله رئیس
تهیونگ : بیا توی حموم خدمتکارا و اون حر.ومزاده رو بندازین بیرون
هاردی : چشم
لین رفت توی اتاقش ،لباسش رو عوض کرد و نشست روی تخت ،دستاش رو گذاشت روی چشمش و شروع به گریه کردن کرد
لین : هق ..هق
تهیونگ وارد اتاق شد
لین: اجوما برو بیرون ..هق..الان اصلا حوصله ندارم..هق
تهیونگ : هیکل به این بزرگی بنظرت شبیه اجوماهام؟
لین اشکاشو پاک کرد و بلند شد
لین : ببخشید
تهیونگ : بابت چی؟
لین : اینکه فکر کردم شما اجوما هستید
تهیونگ : مهم نیست ولش کن
لین : کاری دارین؟
تهیونگ : نه صدای گریه میومد اومدم ببینم چه خبره فکره اون حر.ومزاده هم نباش یه درسی بهش دادم که دیگه نزدیکه دخترا هم نره
لین : مرسی
تهیونگ چیزی نگفت و رفت سمت دره اتاق یهو لین گفت
لین : راستی کتت اینجاست برات میشورمش میارمش
تهیونگ : نمیخواد برای خودت
و بعد رفت بیرون
تهیونگ رفت توی اتاقش ،مدارکش رو برداشت و رفت سمت ماشینش
ویو لین
خودم رو آروم کردم و خواستم برم بیرون یکم بگردم تا حالم عوض بشه دویدم سمت ماشین که از تهیونگ اجازه بگیرم
دیدگاه ها (۲)

پارت ۱۹از تهیونگ اجازه بگیرم ، بهش رسیدم لین : رئیس رئیس (در...

لباس لین و تهیونگ

پارت ۱۷ کردم دور کمرم و با دستام س.ینمو گرفتم اصلا حواسم نبو...

پارت ۱۶  رفتم توی باغ و دره حموم رو باز کردم لباسامو در اوور...

black flower(p,247)

و....ویو جونگکوک رسیدیم عمارت بدون اینکه توجه بهش کنم رفتم ب...

نام فیک: عشق/نفرتPart: 2تهیونگ رفت سمت مادرش . توی مغزش گفت:...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط