51 Part
ا/ت: کاش میشد از درون قلبم خبر داشته باشی و بفهمی چقدر دوست دارم. کلمه تظاهر خیلی بی انصافیه و حالا تو...
بلند شدم و روش پاهاش نشستم. درحالی که با تعجب به چشمام زل زده بود، خودم رو بهش نزدیک تر کردم و بهش چسبوندم.
دستم رو روی قلبش گذاشتم و لبخندی زدم.
ا/ت: آره ولی قلبت هیچ موقع دروغ نمیگه. الان داری میشنوی؟ صدای تپش قلبت رو؟
جونگ کوک: من دیگه صبر ندارم.
لباش رو روی لبام کبوند.
اون من رو میبوسید و من همراهی میکردم.
...
لایک
♥️
بلند شدم و روش پاهاش نشستم. درحالی که با تعجب به چشمام زل زده بود، خودم رو بهش نزدیک تر کردم و بهش چسبوندم.
دستم رو روی قلبش گذاشتم و لبخندی زدم.
ا/ت: آره ولی قلبت هیچ موقع دروغ نمیگه. الان داری میشنوی؟ صدای تپش قلبت رو؟
جونگ کوک: من دیگه صبر ندارم.
لباش رو روی لبام کبوند.
اون من رو میبوسید و من همراهی میکردم.
...
لایک
♥️
۳۷.۲k
۲۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.