شراب سرخ پارت ۶۹
شراب سرخ پارت ۶۹
#red_wine🍷
او به مادر فرزندش رحم نکرد میخواست به من ، به منی دختر دشمنش بودم رحم کند..
با نشستن حس دست تهیونگ روی شانه ام مثل جن زده ها از جایم جهش زدم و جیغی زدم و فورا دست الوده خونش را پس زدم با هزار بدبختیای که بود خودم را چهار دست و پایی روی زمین کشیدم تا از ان شیطان دور شوم.
از ته دلم گریه کردم و جیغ زدم:به من دست نزن به من دست نزن..تو یک هیولایی...تو یک قاتلی.. تو اونو کشتی..خودم دیدیم..تو اونو کشتی..
کیم بهتش زده بود اما کنار نکشید و نزدیکم شد و با لحنی ملایم که از او بعید بود گفت:تو نباید میومدی اینجا عزیزم..
عزیزم!!!من عزیزم او نبودم من هیچی او نبودم..
خواست دوباره سویم پیش قدم شود که جیغی کشیدم:به من نزدیک نشو... تو منو هم میکشی تو هم منو مثل جنی میکشی سلاخی میکنی..
هق زدم و ناتوان از جایم بلند شدم که گفت:ا.ت من بخاطر تو اونو کشتم چون قصد جون زن منو کرده بود..
اره من زن او بودم!حقیقت تلخی که نمیشد او را تغییرش داد.
کیم قدم جلو نهاد که سه قدم ازش فاصله گرفتم، کلافه شد : از من فرار نکن ا.ت!
تهیونگ کلافه دستانش را به صورت خونیاش کشید..
و به سمت اسانسور پا تند کردم و خودم را توی آسانسور انداختم..
+ ا.ت صبر کن ..
در کنار هق هق هایم نفسی تازه کشیدم.
سریع مبایلی که جئون بهم داده بود را بیرون کشیدم و با دستان لرزانم شمارهاش را گرفتم..
با گریه به سمت درب خروجی این جهنم دویدم..
همانطور که میدویدم صدای جونگ کوک توی گوشم پیچید:ا.ت؟
اول لایک کن بعد برو بعدی
#red_wine🍷
او به مادر فرزندش رحم نکرد میخواست به من ، به منی دختر دشمنش بودم رحم کند..
با نشستن حس دست تهیونگ روی شانه ام مثل جن زده ها از جایم جهش زدم و جیغی زدم و فورا دست الوده خونش را پس زدم با هزار بدبختیای که بود خودم را چهار دست و پایی روی زمین کشیدم تا از ان شیطان دور شوم.
از ته دلم گریه کردم و جیغ زدم:به من دست نزن به من دست نزن..تو یک هیولایی...تو یک قاتلی.. تو اونو کشتی..خودم دیدیم..تو اونو کشتی..
کیم بهتش زده بود اما کنار نکشید و نزدیکم شد و با لحنی ملایم که از او بعید بود گفت:تو نباید میومدی اینجا عزیزم..
عزیزم!!!من عزیزم او نبودم من هیچی او نبودم..
خواست دوباره سویم پیش قدم شود که جیغی کشیدم:به من نزدیک نشو... تو منو هم میکشی تو هم منو مثل جنی میکشی سلاخی میکنی..
هق زدم و ناتوان از جایم بلند شدم که گفت:ا.ت من بخاطر تو اونو کشتم چون قصد جون زن منو کرده بود..
اره من زن او بودم!حقیقت تلخی که نمیشد او را تغییرش داد.
کیم قدم جلو نهاد که سه قدم ازش فاصله گرفتم، کلافه شد : از من فرار نکن ا.ت!
تهیونگ کلافه دستانش را به صورت خونیاش کشید..
و به سمت اسانسور پا تند کردم و خودم را توی آسانسور انداختم..
+ ا.ت صبر کن ..
در کنار هق هق هایم نفسی تازه کشیدم.
سریع مبایلی که جئون بهم داده بود را بیرون کشیدم و با دستان لرزانم شمارهاش را گرفتم..
با گریه به سمت درب خروجی این جهنم دویدم..
همانطور که میدویدم صدای جونگ کوک توی گوشم پیچید:ا.ت؟
اول لایک کن بعد برو بعدی
۲.۲k
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.