یک استکان طراوت گلهای تازه دم

یک استکان طراوتِ گلهای تازه دم
یک لقمه آفتابِ سحر ناشتای تو

هر چار فصلِ دامنِ چل تکه ات بهار
هر هشت روزِ هفته دلم مبتلای تو...!


#علیرضابدیع
دیدگاه ها (۳۸)

برگی شده افتاده ام از شاخه به کویی چون باد مرا می بَری امّا ...

در این شهر هیچ چیز حقیقی نیستجز دلِ منتظرِ منکه کوچک شدهکه ت...

تو رو از دور دلم دید امانمیدونست چه سرابی دیدهمنِ دیوونه چه ...

خرافه می گویند بانو !مگر می شود محبتدلیلِ دوری باشد ؟این مرد...

#تکپارتی#درخواستیوقتی بعد از چند روز بر میگرده خونه ومیبینه ...

📗 عموی بابا عموی بابا که مُرد وسط یک مهمانی خانوادگی داشتیم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط