فصل دو
#فصل_دو
#پارت_۴۱
*پایان فلش بک*
*بعد از اتفاق ان روز میونگ متوجه رفتار های سرد تهیونگ شده بود،هربار که میخواست نزدیکش بشه یا ازش دوری میکرد یا خدمتکار هارا سرش میفرستاد، با ابنکه خودش درد میکشید اما یاد حرفا و تهدیدات اجوما میفتاد: اینگونه شد که از ان روز به بعد این عشق ؛ عشق یک طرفه شد*
*زمان حال*
از زبان میونگ=
+میونگا...برات کاپ کیک شکلاتی پختم!..
انگشتاش را بالا برد و تکون داد
+با همیــن دستام!
بی توجه و بی حوصله از کنارش رد شدم
_ممنون ولی میل ندارم
+یااا من برای تو پختما ب..
_گفتم که میل ندارم
لیوان را برداشتم و شیر اب را باز کردم
با حس فشار از عقب تا بخوام برگردم با صدای بسته شدن شیر اب وحشت زده برگشتم! با صدای اروم تو گوشم زمزمه میکرد
+عزیزم...دوست داری مثل قبلا بشم؟
حس مورموری بهم دست میداد تو این موقعیت؛هیچوقت تاحالا انقذ بهم نزدیک نبودیم
_برو اونطرف ...
نفسهام بریده بریده شده بود
+عاشق این ساید ــتم
با تعجب پرسیدم
_سـ....س..اید؟
پوزخندی زد و ازم فاصله گرفت نفسی راحت کشیدم و برگشتم سمتش
_بب..
تا بخوام حرفمپ کامل کنم به جلو اومد و دستشو کذاشت روی سینک
#پارت_۴۱
*پایان فلش بک*
*بعد از اتفاق ان روز میونگ متوجه رفتار های سرد تهیونگ شده بود،هربار که میخواست نزدیکش بشه یا ازش دوری میکرد یا خدمتکار هارا سرش میفرستاد، با ابنکه خودش درد میکشید اما یاد حرفا و تهدیدات اجوما میفتاد: اینگونه شد که از ان روز به بعد این عشق ؛ عشق یک طرفه شد*
*زمان حال*
از زبان میونگ=
+میونگا...برات کاپ کیک شکلاتی پختم!..
انگشتاش را بالا برد و تکون داد
+با همیــن دستام!
بی توجه و بی حوصله از کنارش رد شدم
_ممنون ولی میل ندارم
+یااا من برای تو پختما ب..
_گفتم که میل ندارم
لیوان را برداشتم و شیر اب را باز کردم
با حس فشار از عقب تا بخوام برگردم با صدای بسته شدن شیر اب وحشت زده برگشتم! با صدای اروم تو گوشم زمزمه میکرد
+عزیزم...دوست داری مثل قبلا بشم؟
حس مورموری بهم دست میداد تو این موقعیت؛هیچوقت تاحالا انقذ بهم نزدیک نبودیم
_برو اونطرف ...
نفسهام بریده بریده شده بود
+عاشق این ساید ــتم
با تعجب پرسیدم
_سـ....س..اید؟
پوزخندی زد و ازم فاصله گرفت نفسی راحت کشیدم و برگشتم سمتش
_بب..
تا بخوام حرفمپ کامل کنم به جلو اومد و دستشو کذاشت روی سینک
۷.۶k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.