وقتی عضو نهمی و خیلی کیوت عطسه میکنی
وقتی عضو نهمی و خیلی کیوت عطسه میکنی
(علامت ا/ت + و علامت اعضا-)
#درخواستی
#سناریو
(چان)
بهت نگاه کرد و با اون قیافه های کیوتش لبخند زد
-اخه انقدر باید کیوت باشی که مارو بکشی؟!
+بابا یدونه عطسه کردم منننن....
(لینو)
نگاهش رو بهت داد و ری اکشن خاصی نشون نداد اما بعد از یه دقیقه زد به گردنت
+هووو.. چته؟!
-حالا دیگه قرار نیست عطسه کنی! خداروشکر...
(چانگبین)
نگاهت کرد و یه لبخندی بهت زد که حس کردی داری خوشحال میشی و دوباره عطست گرفت
-میگن اگه به کسی نگاه کنی و عطسه کنی یعنی دوسش داری!
+زهر ماررررر!!!
(هیونجین)
اونم عطسش گرفت و باهم تو یه زمان عطسه کردین که خاستیت برید اب بردارید ولی پاهاتون به هم گیر میکنه و می افتید روی هم...
+اییییی پاشوووو!
-زهر ماررررر تو باید پاشییییییی!!!!
(هان)
داشت غذا میخورد و تو یه عطسه ی کیوت کردی
نگاهش رو بهت داد
و اومد جلوت و یه کوچولو غذا گذاشت تو دهنت
-حالا کیوت تر شدی!
(فلیکس)
نقشه کشید که یه کاری کنه سرما بخوری و هی از اون عطسه های کیوتت کنی به همین خاطر هی یخ اورد که بخوری و اخر مریض شدی و داشتی هی عطسه میکردی
-حالا برای پادشاهت عطسه کن!
+بی شعورررر، چان میخاست کیک شکلاتی درست کنهههه
(سونگمین)
ری اکشنی نشون نداد و ناراحت شدی اما وقتی اون عطسه کرد تو ری اکشنی نشون ندادی و دفعه بعد باهم عطسه کردین که بعد باهم خندیدید...
(جونگین)
بغلت کرد و هی داشت درمورد کیوتیت بهت میگفت
-میدونستی هرکاری کنی کیوتی...؟ میدونستی لبخند میزنی کیوتی...؟
+بابا... خسته شدم...
-با نوازش های منم خسته میشی؟
(علامت ا/ت + و علامت اعضا-)
#درخواستی
#سناریو
(چان)
بهت نگاه کرد و با اون قیافه های کیوتش لبخند زد
-اخه انقدر باید کیوت باشی که مارو بکشی؟!
+بابا یدونه عطسه کردم منننن....
(لینو)
نگاهش رو بهت داد و ری اکشن خاصی نشون نداد اما بعد از یه دقیقه زد به گردنت
+هووو.. چته؟!
-حالا دیگه قرار نیست عطسه کنی! خداروشکر...
(چانگبین)
نگاهت کرد و یه لبخندی بهت زد که حس کردی داری خوشحال میشی و دوباره عطست گرفت
-میگن اگه به کسی نگاه کنی و عطسه کنی یعنی دوسش داری!
+زهر ماررررر!!!
(هیونجین)
اونم عطسش گرفت و باهم تو یه زمان عطسه کردین که خاستیت برید اب بردارید ولی پاهاتون به هم گیر میکنه و می افتید روی هم...
+اییییی پاشوووو!
-زهر ماررررر تو باید پاشییییییی!!!!
(هان)
داشت غذا میخورد و تو یه عطسه ی کیوت کردی
نگاهش رو بهت داد
و اومد جلوت و یه کوچولو غذا گذاشت تو دهنت
-حالا کیوت تر شدی!
(فلیکس)
نقشه کشید که یه کاری کنه سرما بخوری و هی از اون عطسه های کیوتت کنی به همین خاطر هی یخ اورد که بخوری و اخر مریض شدی و داشتی هی عطسه میکردی
-حالا برای پادشاهت عطسه کن!
+بی شعورررر، چان میخاست کیک شکلاتی درست کنهههه
(سونگمین)
ری اکشنی نشون نداد و ناراحت شدی اما وقتی اون عطسه کرد تو ری اکشنی نشون ندادی و دفعه بعد باهم عطسه کردین که بعد باهم خندیدید...
(جونگین)
بغلت کرد و هی داشت درمورد کیوتیت بهت میگفت
-میدونستی هرکاری کنی کیوتی...؟ میدونستی لبخند میزنی کیوتی...؟
+بابا... خسته شدم...
-با نوازش های منم خسته میشی؟
۱۲.۶k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.