Part124
#Part124
_چیشده چرادادمیزنین+بیا بگیراین پسرزشتتو _چراپسرم به این خشگلی شبیه خدته که چرااینجوری میگی ازم گرفتش که محکم رستاروبغل کردهه بچه پرو+بهش میگم مامانت ماله منه میدونی چیکارمیکنه برگشته موهامومیکشه پسره پرو رستاشروع کردخندیدن +یااا نخندبهش بگومنوبیشتردوست داری بفهمه_گرفتش جلوصورتشوگفت:ن پسرم خیلی بچه خوبیه مگه نه بگوبابایی ببخشیدبعدم بوسیدش+یااا پس من چی توهمش اونوبوس میکنی نکنه اونو بیشتردوستداری امدوگونموبوسید_هردوتون عشقایه منیدیول رو داددستمومیخواست بره که شروع کردگریه کردنومیخواست بره بغل رستا_عشق مامان میخوام برم غذادرست کنم الان عموهاوبابابزرگشون میان ولی فایده نداشت+شایدگرسنشه شیرش بده ازم گرفتشونشست رویه کاناپه شروع کردشیردادنش انقدقشنگ میخوردادم هوس میکردبعدده دیقه که سیرشدبرگشت طرف منودستاشوبازکرد+هاچیه الان فهمیدی یه بابام داری نمیخوامت دیگه رسما شدی هَویه من لباشوغنچه کردوچشاش پره اشک شدمیخواست گریه کنه که دلم نیومد+باشه باباجان بیاچیکارت میتونم بکنم اخه بغلش کردم که اروم شدشروع کردم بازی باهاش که میخندیدمنم تودلم قربون صدقش میرفتم_عزیزم من میرم یه دوش بگیرم لباس بپوشم الان بقیه میان مواظبش هستی دیگه+اره عشقم برورفتو بعدیه ربع امدبیرون یه کراپ قرمزخشگل بایه شلوارراسته مشکی پوشیده بودموهاشم پاییناشوفرکرده بودبایه ارایش ملایم خیلی خشگل شده بودداشتم همینجورنگاش میکردم که یهویول باپاش زدروزانومو خندید+ای پدرصک_جونگکوک همیناخوبه یاعوض کنم+ن خوبه عزیزم_اوک صدایه درامدکه رفتم دروبازکنم تادروبازکردم تهیونگ دویدتووگفت:عشق من کو+قبلنابه ماهم یه سلام میکردی ته:سلام جونگکوکاکویولا+روکاناپه رونی:سلام جونگکوک +سلام زن داداش خوبی جیمین:سلام داداشم یکی یکی امدنوباهم دست دادیموعیدوتبریک گفتیم همشونم اولین کسی که دنبالش بودن یولا بودرسماداره جایه منو میگیره دروبستمورفتم داخل که همشون روکاناپه هانشسته بودنویولارودست به دست میکردن رونی:خوداخاله قربونت بره توانقد نازی افرا:بدش من دیگه بسته ازش گرفتوباجیمین باهاش بازی میکردن نامی:جونگکوک کوچولوموبهم بدینش ازشون گرفتشونشست قلقلکش میداداونم غش کرده بودازخنده الهی بابادورت بگرده بااون خنده هایه شیرینت شوگا:مانیامنم یکی ازاینا میخوام البته اگه همینقداروم باشه مانی:اصلا فکرشم نکن من فلا قصدبچه دارشدن ندارم+همچین کاری نکنیا فلاشوگا:چرارستا:تاقبل ازاینکه شمابیاین داشتن دعوامیکردن جونگکوک بهش گفته مامانت ماله منه اونم موهاشوکشیده برایه همین داشتن دعوامیکردن همشون بهم میخندیدن
_چیشده چرادادمیزنین+بیا بگیراین پسرزشتتو _چراپسرم به این خشگلی شبیه خدته که چرااینجوری میگی ازم گرفتش که محکم رستاروبغل کردهه بچه پرو+بهش میگم مامانت ماله منه میدونی چیکارمیکنه برگشته موهامومیکشه پسره پرو رستاشروع کردخندیدن +یااا نخندبهش بگومنوبیشتردوست داری بفهمه_گرفتش جلوصورتشوگفت:ن پسرم خیلی بچه خوبیه مگه نه بگوبابایی ببخشیدبعدم بوسیدش+یااا پس من چی توهمش اونوبوس میکنی نکنه اونو بیشتردوستداری امدوگونموبوسید_هردوتون عشقایه منیدیول رو داددستمومیخواست بره که شروع کردگریه کردنومیخواست بره بغل رستا_عشق مامان میخوام برم غذادرست کنم الان عموهاوبابابزرگشون میان ولی فایده نداشت+شایدگرسنشه شیرش بده ازم گرفتشونشست رویه کاناپه شروع کردشیردادنش انقدقشنگ میخوردادم هوس میکردبعدده دیقه که سیرشدبرگشت طرف منودستاشوبازکرد+هاچیه الان فهمیدی یه بابام داری نمیخوامت دیگه رسما شدی هَویه من لباشوغنچه کردوچشاش پره اشک شدمیخواست گریه کنه که دلم نیومد+باشه باباجان بیاچیکارت میتونم بکنم اخه بغلش کردم که اروم شدشروع کردم بازی باهاش که میخندیدمنم تودلم قربون صدقش میرفتم_عزیزم من میرم یه دوش بگیرم لباس بپوشم الان بقیه میان مواظبش هستی دیگه+اره عشقم برورفتو بعدیه ربع امدبیرون یه کراپ قرمزخشگل بایه شلوارراسته مشکی پوشیده بودموهاشم پاییناشوفرکرده بودبایه ارایش ملایم خیلی خشگل شده بودداشتم همینجورنگاش میکردم که یهویول باپاش زدروزانومو خندید+ای پدرصک_جونگکوک همیناخوبه یاعوض کنم+ن خوبه عزیزم_اوک صدایه درامدکه رفتم دروبازکنم تادروبازکردم تهیونگ دویدتووگفت:عشق من کو+قبلنابه ماهم یه سلام میکردی ته:سلام جونگکوکاکویولا+روکاناپه رونی:سلام جونگکوک +سلام زن داداش خوبی جیمین:سلام داداشم یکی یکی امدنوباهم دست دادیموعیدوتبریک گفتیم همشونم اولین کسی که دنبالش بودن یولا بودرسماداره جایه منو میگیره دروبستمورفتم داخل که همشون روکاناپه هانشسته بودنویولارودست به دست میکردن رونی:خوداخاله قربونت بره توانقد نازی افرا:بدش من دیگه بسته ازش گرفتوباجیمین باهاش بازی میکردن نامی:جونگکوک کوچولوموبهم بدینش ازشون گرفتشونشست قلقلکش میداداونم غش کرده بودازخنده الهی بابادورت بگرده بااون خنده هایه شیرینت شوگا:مانیامنم یکی ازاینا میخوام البته اگه همینقداروم باشه مانی:اصلا فکرشم نکن من فلا قصدبچه دارشدن ندارم+همچین کاری نکنیا فلاشوگا:چرارستا:تاقبل ازاینکه شمابیاین داشتن دعوامیکردن جونگکوک بهش گفته مامانت ماله منه اونم موهاشوکشیده برایه همین داشتن دعوامیکردن همشون بهم میخندیدن
۳.۲k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.