دخترای خشن و پسرای مظلوم
#دخترای_خشن_و_پسرای_مظلوم
#پارت_چهل_و_پنجم
#از زبون عسل
به حد سکته رسیده بودن خاله رفت تو اشپزخونه با ترس به در اسپزخونه خیره شده بودم که یدفعه صدای جیغش اومد دویدم رفتم توی اشپزخونه دیدم یه سوسک دیده😐
+خاله چیشده
خاله:یدفعه این سوسکه اومد ترسیدم الان میکشمش
اومد خم شه
+نه خاله چرا شما خودم میکشمش
با اینکه از سوسک میترسیدم و چندشم میشد رفتم و خم شدم یه نگاه مظلوم به چان انداختم و بعد شاخک سوسک و گرفتم چانی داشت با نیشای باز نگام میکرد ااهه سوسک و انداختم تو سطل اشغال بعد رفتیم بیرون داشتیم حرف میزدیم که دیدم بابای دخترا گوش بکی و گرفته داره میاد😳
ریحانه:بابا ترخدا ولش کن😭
بکی:آ...آ..آ
بابا:تو خونهی دخترای من چیکار میکنی؟؟
مامان:تو اینجا چیکار میکنی؟؟
ریحانه:بابا تورو جون من ولش کن
بالاخره بابا ولش کرد یه نگا به گوشش انداختم سرخ شده بود😐
مامان:بازم از اینا هس؟؟
بابا:مگه وسیلس یا خوراکیه که میگی بازم از اینا هس
ریحانه:بکم حالت خوبه؟؟
بکی:اره حالم خوبه عشقم😙
بابا:جان؟؟
وفا:پسرا بیاین بیرون تا نمردین
شیو:بیام؟؟
ارزو:بیام
شیو از دستشویی اومد بیرون لی و تاعو کریسم از حموم پریدن بیرون کیون اروم اومد طبقه پایین با یه لبخند ملیح کای از تو جا کفشی به زور در اومد سهونم پوکر از سالن اومد بیرون
کریس:سلام خوشبختم اسم من کریسه
بابا:اسمه منم اریا شیرزادی هستش
مامان:😧ارزو تو مسعول این خونهای جواب بده اینهمه پسر اینجا چیکار میکنه؟؟
+پس چان کوشش؟؟
بابا:مگه بازم هس؟؟
+اره یدونه دیگه هس
مامان:😐
رویا:لولومم نیس
بابا:لولو کیه؟؟😨
مامان:لولوخورخوره دارید؟؟
رویا:نه عشقه من و😡
بابا:هان؟؟
ریحانه:معرفی میکنم دوست پسر بنده و عشقم بکی
وفا:ایشونم سوهو نفسه بنده
رویا:من برم لولومو بیارم بعد معرفی میکنم
+منم برم چان و بیارم
ادامه دارد❤️
#پارت_چهل_و_پنجم
#از زبون عسل
به حد سکته رسیده بودن خاله رفت تو اشپزخونه با ترس به در اسپزخونه خیره شده بودم که یدفعه صدای جیغش اومد دویدم رفتم توی اشپزخونه دیدم یه سوسک دیده😐
+خاله چیشده
خاله:یدفعه این سوسکه اومد ترسیدم الان میکشمش
اومد خم شه
+نه خاله چرا شما خودم میکشمش
با اینکه از سوسک میترسیدم و چندشم میشد رفتم و خم شدم یه نگاه مظلوم به چان انداختم و بعد شاخک سوسک و گرفتم چانی داشت با نیشای باز نگام میکرد ااهه سوسک و انداختم تو سطل اشغال بعد رفتیم بیرون داشتیم حرف میزدیم که دیدم بابای دخترا گوش بکی و گرفته داره میاد😳
ریحانه:بابا ترخدا ولش کن😭
بکی:آ...آ..آ
بابا:تو خونهی دخترای من چیکار میکنی؟؟
مامان:تو اینجا چیکار میکنی؟؟
ریحانه:بابا تورو جون من ولش کن
بالاخره بابا ولش کرد یه نگا به گوشش انداختم سرخ شده بود😐
مامان:بازم از اینا هس؟؟
بابا:مگه وسیلس یا خوراکیه که میگی بازم از اینا هس
ریحانه:بکم حالت خوبه؟؟
بکی:اره حالم خوبه عشقم😙
بابا:جان؟؟
وفا:پسرا بیاین بیرون تا نمردین
شیو:بیام؟؟
ارزو:بیام
شیو از دستشویی اومد بیرون لی و تاعو کریسم از حموم پریدن بیرون کیون اروم اومد طبقه پایین با یه لبخند ملیح کای از تو جا کفشی به زور در اومد سهونم پوکر از سالن اومد بیرون
کریس:سلام خوشبختم اسم من کریسه
بابا:اسمه منم اریا شیرزادی هستش
مامان:😧ارزو تو مسعول این خونهای جواب بده اینهمه پسر اینجا چیکار میکنه؟؟
+پس چان کوشش؟؟
بابا:مگه بازم هس؟؟
+اره یدونه دیگه هس
مامان:😐
رویا:لولومم نیس
بابا:لولو کیه؟؟😨
مامان:لولوخورخوره دارید؟؟
رویا:نه عشقه من و😡
بابا:هان؟؟
ریحانه:معرفی میکنم دوست پسر بنده و عشقم بکی
وفا:ایشونم سوهو نفسه بنده
رویا:من برم لولومو بیارم بعد معرفی میکنم
+منم برم چان و بیارم
ادامه دارد❤️
۸.۵k
۰۶ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.