دخترایخشنپسرایمظلوم

#دخترای_خشن_پسرای_مظلوم
#پارت_چهل_و_هفتم
از زبون #ریحانه


همه نشستیم و داشتیم صحبت میکردیم که گوشی سوهو زنگ خورد بلند شد و رفت توی اشپزخونه بعد یه مدت بیرون اومد
سوهو:پسرا باید بریم کمپانی شب یه کنسرت داریم و باید اماده بشیم
+خوب ما هم باید بیایم دیگه
بکی:راست میگی
+بریم اماده بشیم
ارزو:بریم
رویا:چه لباسی بپوشم حالا؟؟
وفا:دوباره شروع شد
عسل:بریم بابا
رفتم توی اتاقم لباسم و عوض کردم و یه ارایش خیلی ملایم کردم رفتم پایین همه اماده بودن رویا هم اومد پایین از مامان و بابا خدافزی کردیم رفتیم سوار ماشینامون شدیم همه دوتا دوتا نشستیم
من و بکهیون
ارزو و کریس
چانی و عسل
رویا و لوهان
سوهو و وفا
کایسو
شیوچن
(چن اونموقع رفت خونشون)
تاعو و لی
سهونم تک
خلاصه رسیدیم کمپانی پسرا رفتن برای گریم ماهم اماده شدیم رفتیم سمت سالن اجرا اصلا به جمعیت نگاه کردم دهنم باز موند😧پسرا اماده شدن اهنگ پلی شد و پسرا رفتن رو استیج داشتم بهدیکی نگاه میکردم که منیجر گفت یکی از دوربین ها خراب شده ارزو هم شاخک فوضولیاش در اومده بود رفت ببینه چخبره اونا رفتن و من همینطور خیره بودم به صحنه که منیجر اومد و گفت ارزو نیستش و گم شده
+چی؟؟
منیجر:پیشم بود یلحظه چشم ازش برداشتم غیبش زد
+چیزی نشده
منیجر:ببخشید😭
+ارزو که حواسش هست
وفا:امیدوارم چیزیش نشده باشه
رویا:این دختر چیزیش نمیشه
+بریم دنبالش بگردیم
عسل:بزارید پسراعم بیان بعد بریم نگران نشن
+باشع


ادامه دارد❤️
دیدگاه ها (۱)

#دخترای‌خشن‌و‌پسرای‌مظلوم#پارت‌چهل‌و‌هفتماز زبون #عسلخیلی نگ...

#دخترای‌خشن‌و‌پسرای‌مظلوم#پارت‌چهل‌و‌هشتماز زبون #ارزوبه صحن...

#دخترای_خشن_و_پسرای_مظلوم#پارت_چهل_و_ششماز زبون #رویارفتم تو...

#دخترای_خشن_و_پسرای_مظلوم#پارت_چهل_و_پنجم#از زبون عسلبه حد س...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭⁶ بغلش کردم و بعد گفتم : خب دیگه ، ا...

پارت ۴۴ فیک دور اما آشنا

اسلاید ۱ لباس ۲ موهاش ۳ دوستش ۴ اون عنتر ۴ لباس پسرا ۵ آرایش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط