روزها رفتند و من دیگر

روزها رفتند و من دیگر
خود نمی دانم کدامینم...؟

آن من سر سخت مغرورم
یا من مغلوب دیرینم ؟

بگذرم گر از سر پیمان
می کُشد این غم دگر بارم...

می نشینم
عاقبت روزی به دیدارم.....
دیدگاه ها (۳)

#باز_شب_شد_و_باز_دلتنگیهای_تبسم_خیالی#گرچه میدانم تلخ است اش...

#خیالت_راحت.می روم بی خبر این بار خیالت راحت…تو بمان با دگرا...

#گفتگوی_من_و_تو.روز اول پیش خود گفتمدیگرش هرگز نخواهم دید......

#عاشق_مستُ_جوان_فصلِ_خزان_را_چه_کند؟.آن که با خاطره جور است،...

عشق ( درد بی پایان)

چپتر ۴ _ شعله ای در دلروزها برای لیندا مثل قفسی بسته بود.زند...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط