نامجون : میگه چقدره که تو کما بودم؟
نامجون : میگه چقدره که تو کما بودم؟
ا.ت : حدود چند ماهی میشه که تو کمایی که
برای من حدود چند قرن گذشت بعدش داری
میگی چیند ماه گیذشته مگه؟(ادای نامجون رو در اورد)
نامجون : باشه باشه حالا ما رو نخور و از بغلم
بیا بیرون (خنده)و خوب اینم بپرسم هنوز از
دستم عصبانی هستی؟(ناراحت)
ا.ت : نه چرا باید از دستت عصبانی باشم؟ و
خب اینم بگم منو ببخشید به خاطر رفتار
تندم که تو رو به این روز انداخت(ناراحت _گریه)
نامجون : عزیزم این حرفو نزن من چرا باید
تورو نبخشم قول میدی به خاطر این رفتارم
دیگه باهام دعوا نکنی؟(گریه)
ا.ت : هی گریه نکن بهت گریه نمیاد و قویتر از
این حرفایی و اینم بگم تا عمر دارم دعوات نمیکنم
پایان داستانننننن،امیدوارم خوشتون بیاد🥹✨
ا.ت : حدود چند ماهی میشه که تو کمایی که
برای من حدود چند قرن گذشت بعدش داری
میگی چیند ماه گیذشته مگه؟(ادای نامجون رو در اورد)
نامجون : باشه باشه حالا ما رو نخور و از بغلم
بیا بیرون (خنده)و خوب اینم بپرسم هنوز از
دستم عصبانی هستی؟(ناراحت)
ا.ت : نه چرا باید از دستت عصبانی باشم؟ و
خب اینم بگم منو ببخشید به خاطر رفتار
تندم که تو رو به این روز انداخت(ناراحت _گریه)
نامجون : عزیزم این حرفو نزن من چرا باید
تورو نبخشم قول میدی به خاطر این رفتارم
دیگه باهام دعوا نکنی؟(گریه)
ا.ت : هی گریه نکن بهت گریه نمیاد و قویتر از
این حرفایی و اینم بگم تا عمر دارم دعوات نمیکنم
پایان داستانننننن،امیدوارم خوشتون بیاد🥹✨
۱۲.۶k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.