سایه
#سایه
`𝘚𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸
#part3
ویو ا.ت
از خواب شیرینم با صدای فاکی آلارم گوشیم بیدار شدم..
طبق معمول مثل همیشه آماده شدم موهامو باز گذاشتم و ایندفعه آرایشی نکردم چون صورت طبیعی خودم قشنگ تر بود ادکلن تلخی زدم و کولمو انداختم پشتم و از خونه در اومدم...
بعد از چند مین که به دانشگاه رسیدم هیچکی نبود آخه همیشه نفر اول کلاس میام...
نشستم روی صندلیم میخواستم سرمو بزارم روی میز که با صدای قدمای کسی سرمو بلند کردم
یونگی:امروز زودتر از همه رفته بودم دانشگاه تا پرونده بچه هارو چک کنم ببینم کسی که دنبالشم اینجا هست یا نه..
که همون دختر چموش فضول و دیدم که رفت سمت کلاس کسی نبود جز اون پس از فرصت استفاده کردم و رفتم دنبالش.
یونگی:بهبه خانم جانگا.ت حالتون خوبه؟
ا.ت:ب..بله استاد شما چرا انقد زود اومدین
یونگی:یه قدم نزدیکش شدم،اومدم کسیو که تو کارای بقیه دخالت میکنه و پشت در فالگوش وایمیسه رو ببینم.
ا.ت:اب دهنمو قورت دادم چ..چی میگید آقای می..
یونگی:هیس چیزی نگو به موقه میدونم چیکارت کنم و از کلاس زدم بیرون
ا.ت:نفس عمیقی کشیدم..
رفت بیرون اما هنوز بوی عطر تلخش تو فضای کلاس مونده بود دستمو گذاشتم روی قلبم وای خدا بخیر گذشت...
یونگی:خداکنه کسی که دنبالشم خودت باشی بچه..
سریع پرونده هارو مرتب کردم و رفتم توی اتاق خودم کم کم همه بچه ها اومدن سروصداشون توی دانشگاه پیچیده بود رفتم سمت کلاس...
__
`𝘚𝘩𝘢𝘥𝘰𝘸
#part3
ویو ا.ت
از خواب شیرینم با صدای فاکی آلارم گوشیم بیدار شدم..
طبق معمول مثل همیشه آماده شدم موهامو باز گذاشتم و ایندفعه آرایشی نکردم چون صورت طبیعی خودم قشنگ تر بود ادکلن تلخی زدم و کولمو انداختم پشتم و از خونه در اومدم...
بعد از چند مین که به دانشگاه رسیدم هیچکی نبود آخه همیشه نفر اول کلاس میام...
نشستم روی صندلیم میخواستم سرمو بزارم روی میز که با صدای قدمای کسی سرمو بلند کردم
یونگی:امروز زودتر از همه رفته بودم دانشگاه تا پرونده بچه هارو چک کنم ببینم کسی که دنبالشم اینجا هست یا نه..
که همون دختر چموش فضول و دیدم که رفت سمت کلاس کسی نبود جز اون پس از فرصت استفاده کردم و رفتم دنبالش.
یونگی:بهبه خانم جانگا.ت حالتون خوبه؟
ا.ت:ب..بله استاد شما چرا انقد زود اومدین
یونگی:یه قدم نزدیکش شدم،اومدم کسیو که تو کارای بقیه دخالت میکنه و پشت در فالگوش وایمیسه رو ببینم.
ا.ت:اب دهنمو قورت دادم چ..چی میگید آقای می..
یونگی:هیس چیزی نگو به موقه میدونم چیکارت کنم و از کلاس زدم بیرون
ا.ت:نفس عمیقی کشیدم..
رفت بیرون اما هنوز بوی عطر تلخش تو فضای کلاس مونده بود دستمو گذاشتم روی قلبم وای خدا بخیر گذشت...
یونگی:خداکنه کسی که دنبالشم خودت باشی بچه..
سریع پرونده هارو مرتب کردم و رفتم توی اتاق خودم کم کم همه بچه ها اومدن سروصداشون توی دانشگاه پیچیده بود رفتم سمت کلاس...
__
۴.۹k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.