⛓عشق دو طرفه ۴۵🖤⛓
⛓عشق دو طرفه ۴۵🖤⛓
سه یون :هه ای ابلح فک کردی به همین راحتیا ولش میکنم کور خوندی دو تا راه بیشتر نداری انتخاب کنی یا باید این دختره بمیرع یا جولی برده من بشه
تهیونگ:خفه شو عوضی چطور میتونی این حرفو بزنی لاش خور عوضی
سه یون:ببند دهنتا پس خودت خاسی که بمیره
جولی:ننننن توروخدا باش منو به جاش بگیر بزار اون بره با تهیونگ لطفا
سه یون:اوم معامله هوس انگیزی شد باش قبول من میزارم بره و در عوضش هم ت برده من میشی
تهیونگ:جوللیییی چی میگی نکن انجام نده
جولی:(با داد)تهیوونگ هواستو جمع کن باش
(پرش به چند لحظه قبل )
جولی:تهیونگ سه یون حتما منو میخاد که سوفیا را برده ،یادته اون اموزش ها را که به من و سوفیا یاد دادی هنوز یادمه منو دست کم نگیر تو باید سوفیا را ببری بزاری خونه و جایی که بهت میگم منتظر باشی
تهیونگ:اما جولی خیلی خطرناکه نمیخام تورم از دست بدم پس بزار به عهده من....
جولی:تهیووونگ به حرفم گوش کن چیزی نمیشه فوقش یه تیر میخورم لطفا گوش کن
تهیونگ:باش پس باید مواظب باشی
جولی:خوب گوش کن چی میگم من میرم زیر دست سه یون به عنوان برده و تو سوفیا رو فورا از اونجا میبری و میری همون کلبه قدیمی که با چا ......مهمونی گرفتیم اوک (یه بغضی با این جمله گلوم را پر کرد )
تهیونگ:باش
(برمیگردیم به حال)
سه یون:خب پس چرا لفتش میدی عروسک پرنسس
جولی:اون دهنتو ببند به من نگو عروسک من عرو سک تو نیستم
سه یون:نمیخای که یه تیر داخل مغز رفیقت خالی کنم پس خفه شو
جولی:باشه باش توروخدا کاریش نداشته باش بزار بره با تهیونگ کاریشون نداشته باشین تو منو میخاستی که گیرم اوردی ولشون کن
سه یون:اوکی ولشون میکنم ، هی ولش کنید این دختره را بزارید بره با این مرتیکه
تهیونگ:ای عوضی بالاخره خودم با همین دستای خودم میکشمت
سه یون:از جلو چشمم گمشو هرچه زودتر ته یه تیر خلاص این پرنسست نکردم
......
سه یون :هه ای ابلح فک کردی به همین راحتیا ولش میکنم کور خوندی دو تا راه بیشتر نداری انتخاب کنی یا باید این دختره بمیرع یا جولی برده من بشه
تهیونگ:خفه شو عوضی چطور میتونی این حرفو بزنی لاش خور عوضی
سه یون:ببند دهنتا پس خودت خاسی که بمیره
جولی:ننننن توروخدا باش منو به جاش بگیر بزار اون بره با تهیونگ لطفا
سه یون:اوم معامله هوس انگیزی شد باش قبول من میزارم بره و در عوضش هم ت برده من میشی
تهیونگ:جوللیییی چی میگی نکن انجام نده
جولی:(با داد)تهیوونگ هواستو جمع کن باش
(پرش به چند لحظه قبل )
جولی:تهیونگ سه یون حتما منو میخاد که سوفیا را برده ،یادته اون اموزش ها را که به من و سوفیا یاد دادی هنوز یادمه منو دست کم نگیر تو باید سوفیا را ببری بزاری خونه و جایی که بهت میگم منتظر باشی
تهیونگ:اما جولی خیلی خطرناکه نمیخام تورم از دست بدم پس بزار به عهده من....
جولی:تهیووونگ به حرفم گوش کن چیزی نمیشه فوقش یه تیر میخورم لطفا گوش کن
تهیونگ:باش پس باید مواظب باشی
جولی:خوب گوش کن چی میگم من میرم زیر دست سه یون به عنوان برده و تو سوفیا رو فورا از اونجا میبری و میری همون کلبه قدیمی که با چا ......مهمونی گرفتیم اوک (یه بغضی با این جمله گلوم را پر کرد )
تهیونگ:باش
(برمیگردیم به حال)
سه یون:خب پس چرا لفتش میدی عروسک پرنسس
جولی:اون دهنتو ببند به من نگو عروسک من عرو سک تو نیستم
سه یون:نمیخای که یه تیر داخل مغز رفیقت خالی کنم پس خفه شو
جولی:باشه باش توروخدا کاریش نداشته باش بزار بره با تهیونگ کاریشون نداشته باشین تو منو میخاستی که گیرم اوردی ولشون کن
سه یون:اوکی ولشون میکنم ، هی ولش کنید این دختره را بزارید بره با این مرتیکه
تهیونگ:ای عوضی بالاخره خودم با همین دستای خودم میکشمت
سه یون:از جلو چشمم گمشو هرچه زودتر ته یه تیر خلاص این پرنسست نکردم
......
۲۶.۹k
۲۱ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.