⛓عشق دو طرفه ۴۳🖤⛓
⛓عشق دو طرفه ۴۳🖤⛓
بعد از کلی بحث کردن با تهیونگ درمورد اینکه چا زندس اومد بغلم کرد و بوسم کرد و تو بغلش خابم برد ...
از خاب پریدم
تهیونگ:چی شده عزیزم
جولی:خاب بد دیدم ....خاب دیدم دارن تو رو ازم میگیرن 😭
تهیونگ:بیا بغلم عشقم من قول میدم تنهات نمیزارم باشه قول میدم
جولی:توهم میخای مثل چا قول بدی اره؟😭😭😭
تهیونگ:ن قول میدم بهت
رفتم تو بغلش و بغاش کردم
جولی:راستی بلند شو بلند شو بدوووو زوووود
تهیونگ:چیه ؟چی شده ؟
جولی:سوفیا بریم بیمارستان زود قول دادی ببریم پیشش بریم
تهیونگ:باشه تا اماده بشم
جولی:باشه برو اماده شو
رفتیم و سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت بیمارستان.....
کل راه فقط به حرف های چا فکر میکردم که نکنه واقعا زنده باشه نکنه زنده باشه 😭
رسیدیم بیمارستان
رفتم سمت اتاق سوفیا تا رسیدم دم اتاقش داخل اتاقش نبود
جولی:(با داد)تهیونگ سوفیااااااااا
تهیونگ:چی شده سوفیا چی
جولی:(باگریه و جیغ)سوفیااا نیست تهیونگ کجاس
جولی:پرستاررر پس بیپار ما کجاست با شما هم مگه اینجا نباید کسی باشه ازش مراقبت کنه پس چه کار میکنید
پرستار:چی شده خانومم ما نمیدونیم بیپار شما کجاس چند نفر اومدن بردنش
جولی:چی میگن یعنی چی چمد نفر اومدن بردنش
تهیونگ:چرا چرت و پرت تحویل ما میدین فقط یه تار مو از سرش کم بشه من میدونم و شما فهمیدین
جولی:تهیونگ زود باش من میدونم اون عوضی ها کین
تهیونگ:زود سوار ماشین شو
سوار ماشین شدیم ....
تهیونگ:اون افراد کین که گفتی میشناسی
جولی:اون عوضی ها افراد سه یون هست
تهیونگ:چی؟مگه میشه
جولی:اره میشه اون خودش بهم گفت یه روز بر میگردم و پشیمونت میکنم
بعد از کلی بحث کردن با تهیونگ درمورد اینکه چا زندس اومد بغلم کرد و بوسم کرد و تو بغلش خابم برد ...
از خاب پریدم
تهیونگ:چی شده عزیزم
جولی:خاب بد دیدم ....خاب دیدم دارن تو رو ازم میگیرن 😭
تهیونگ:بیا بغلم عشقم من قول میدم تنهات نمیزارم باشه قول میدم
جولی:توهم میخای مثل چا قول بدی اره؟😭😭😭
تهیونگ:ن قول میدم بهت
رفتم تو بغلش و بغاش کردم
جولی:راستی بلند شو بلند شو بدوووو زوووود
تهیونگ:چیه ؟چی شده ؟
جولی:سوفیا بریم بیمارستان زود قول دادی ببریم پیشش بریم
تهیونگ:باشه تا اماده بشم
جولی:باشه برو اماده شو
رفتیم و سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت بیمارستان.....
کل راه فقط به حرف های چا فکر میکردم که نکنه واقعا زنده باشه نکنه زنده باشه 😭
رسیدیم بیمارستان
رفتم سمت اتاق سوفیا تا رسیدم دم اتاقش داخل اتاقش نبود
جولی:(با داد)تهیونگ سوفیااااااااا
تهیونگ:چی شده سوفیا چی
جولی:(باگریه و جیغ)سوفیااا نیست تهیونگ کجاس
جولی:پرستاررر پس بیپار ما کجاست با شما هم مگه اینجا نباید کسی باشه ازش مراقبت کنه پس چه کار میکنید
پرستار:چی شده خانومم ما نمیدونیم بیپار شما کجاس چند نفر اومدن بردنش
جولی:چی میگن یعنی چی چمد نفر اومدن بردنش
تهیونگ:چرا چرت و پرت تحویل ما میدین فقط یه تار مو از سرش کم بشه من میدونم و شما فهمیدین
جولی:تهیونگ زود باش من میدونم اون عوضی ها کین
تهیونگ:زود سوار ماشین شو
سوار ماشین شدیم ....
تهیونگ:اون افراد کین که گفتی میشناسی
جولی:اون عوضی ها افراد سه یون هست
تهیونگ:چی؟مگه میشه
جولی:اره میشه اون خودش بهم گفت یه روز بر میگردم و پشیمونت میکنم
۲۴.۵k
۱۵ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.