خسته ام از حرف های تلخ بی معنای تو

خسته ام از حرف های تلخ بی معنای تو
از تحمل کردن رفتار نا زیبای تو
تا که میخواهم بمانی، میشوم آماده ی
پاسخ رد دادن و "شاید"، "اگر"، "اما"ی تو
این غزل ها، شعرها و بیت ها بی فایده ست...
عده ای معدود جا دارند در دنیای تو
سیلِ راه افتاده در این خشکسالی حاصلِ
گریه های چشم های عاشق تنهای تو
اشک من را دیدی و خندیدی اما ممکن است
حال امروزم شود آیینه ی فردای تو
باز هم پر میشود قلب تو از گرمای من
باز هم پر میکند قلب مرا، سرمای تو
یار من، از بهترین ها مطمعنا کمترم
کوه هم باشم برایت، نیستم همتای تو
دیدگاه ها (۷)

.وصفِ تو در قالبِ این یک غزل مقدور نیست ماه هم اندازه یِ زیب...

عشق یعنے با یڪے ، یڪجا ، تماشایے شویعاشقش باشے ، برایش عشق ر...

نرو! بمان، که من از انتظار میترسممن از جدایی و بُغض و فرار م...

خنده بر روی لبت هر چه پدیدار شدهقلب دیوانه ی من تشنه ی دیدا...

4:Amityville Horror Houseخانه ترسناک امیتویلدر حالی که به کا...

the girl of sun 🌞 with boy of moon 🌝 روزی روزگاری فقط یک ستا...

"نبرد مبعد فرشتگان قدیمی" داخل معبد، تاریکی مطلق بود، فقط چش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط