رمان دنیای من
رمان دنیای من
پارت ۱۰
سرمو بردم تو گردنش و نفسم و بیرون دادم که
دیا، نفسش و توی گردنم بیرون داد که ناخداگاه آهی کشیدم
تا آه کشیدم شروع کرد به خوردن
ارسلان، آهی کشید که شروع کردم
و گردنش و خوردم
دیانا، همین جوری داشت گردنم
و میخورد که یه گاز محکم گرفت آخ
با اینکه دردم گرفته بود ولی یه لذتی هم داشت
ارسلان،سرم رو از گردنش
بیرون آوردم دیدم کبود شده
شروع کردم به باز کردن دکمه های پیرهنش
دیانا، نمیدونم چرا مقاومت نکردم البته من خیلی دوسش دارم
ارسلان، پیراهنش و درآوردم و بعد س.و.ت.ی.ن.ش رو درآوردم بالای
س.ی.ن.ش محکم میک زدم که
دیانا، ناگهان از دهنم آخی بلند شد
ارسلان، از خود بیخود بودم بی خود تر شدم گفتم جانمم و شروع کردم به خوردن س.ی.ن.ه اش
دیانا بعد ۵ مین دست از خوردن س.ی.ن.ه هام برداشت دوباره لبم رو به بازی گرفت
ارسلان، دوباره شروع به خوردن لباش کردم
بعد ۱۰ مین سرم رو گردم توی گردنش و میک زدم که همون جوری خوابم برد
دیانا، داشت گردنم
و میخورد که نمیدونم چی شد که خوابم برد
پارت ۱۰
سرمو بردم تو گردنش و نفسم و بیرون دادم که
دیا، نفسش و توی گردنم بیرون داد که ناخداگاه آهی کشیدم
تا آه کشیدم شروع کرد به خوردن
ارسلان، آهی کشید که شروع کردم
و گردنش و خوردم
دیانا، همین جوری داشت گردنم
و میخورد که یه گاز محکم گرفت آخ
با اینکه دردم گرفته بود ولی یه لذتی هم داشت
ارسلان،سرم رو از گردنش
بیرون آوردم دیدم کبود شده
شروع کردم به باز کردن دکمه های پیرهنش
دیانا، نمیدونم چرا مقاومت نکردم البته من خیلی دوسش دارم
ارسلان، پیراهنش و درآوردم و بعد س.و.ت.ی.ن.ش رو درآوردم بالای
س.ی.ن.ش محکم میک زدم که
دیانا، ناگهان از دهنم آخی بلند شد
ارسلان، از خود بیخود بودم بی خود تر شدم گفتم جانمم و شروع کردم به خوردن س.ی.ن.ه اش
دیانا بعد ۵ مین دست از خوردن س.ی.ن.ه هام برداشت دوباره لبم رو به بازی گرفت
ارسلان، دوباره شروع به خوردن لباش کردم
بعد ۱۰ مین سرم رو گردم توی گردنش و میک زدم که همون جوری خوابم برد
دیانا، داشت گردنم
و میخورد که نمیدونم چی شد که خوابم برد
۶.۶k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.