رم ان؛ ع ش ق ی ک ط رف ه :)
رمان؛ عشق یک طرفه :)
فصل ¹؛ پارت ²⁵:)
#امیر
از دریا که بی جون افتاده زمین خیلی ترسیدم و برش داشتم و سوار ماشین شدم
سریع با سرعت زیاد بهسمت نزدیکترین بیمارستان حرکت کردم وارد بیمارستان شدیم و بردنش داخل منم نشسته بودم تا بگن چقدر شده منم برم پرداخت کنم و برم دیدن دریا
تا اینکه با قیافه ی سینا روبرو شدم اونم رو تخت بیمارستان بود وای نه نباید میومدم اینجا
رومو برگردوندم تا منو نبینه خداروشکر سریع خانم دکتره صدام زد و رفتم
+ سلام ببخشید چقدر شد هزینه اش بگید پرداخت کنم
_سلام اقای؟
_آقای امیر بزرگمهر هستم
_آقای بزرگمهر آهان فهمیدم امم شد ۵۶۰ تومن چون سنگین بوده
_چی؟؟؟
_اگه مشکل قیمتشه
_نه نه نه چی سنگین بوده؟ پولش مهم نیست مریضیش چی بوده؟
_اممم خب میدونید نمیدونم چطوری بگم ولی....
+بگید دیگه خواهش میکنم
_از قبل به شما نگفته تا کار کشیده به اینجا و نتیجش شده این
+بگید دق کردم
_ خب خب ........
فصل ¹؛ پارت ²⁵:)
#امیر
از دریا که بی جون افتاده زمین خیلی ترسیدم و برش داشتم و سوار ماشین شدم
سریع با سرعت زیاد بهسمت نزدیکترین بیمارستان حرکت کردم وارد بیمارستان شدیم و بردنش داخل منم نشسته بودم تا بگن چقدر شده منم برم پرداخت کنم و برم دیدن دریا
تا اینکه با قیافه ی سینا روبرو شدم اونم رو تخت بیمارستان بود وای نه نباید میومدم اینجا
رومو برگردوندم تا منو نبینه خداروشکر سریع خانم دکتره صدام زد و رفتم
+ سلام ببخشید چقدر شد هزینه اش بگید پرداخت کنم
_سلام اقای؟
_آقای امیر بزرگمهر هستم
_آقای بزرگمهر آهان فهمیدم امم شد ۵۶۰ تومن چون سنگین بوده
_چی؟؟؟
_اگه مشکل قیمتشه
_نه نه نه چی سنگین بوده؟ پولش مهم نیست مریضیش چی بوده؟
_اممم خب میدونید نمیدونم چطوری بگم ولی....
+بگید دیگه خواهش میکنم
_از قبل به شما نگفته تا کار کشیده به اینجا و نتیجش شده این
+بگید دق کردم
_ خب خب ........
۱.۷k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.