پارت 10
پارت 10
#دانشگاه دارک
ویو ته
رفتم سری انگشتری که مد نظرم بود رو خریدم و قایمش کردم
ویو ا.ت
منتظز ته بودم گه گوشیم زنگ خورد
لیا بود
لیا : الو..... سلام خوبی چه خبر
ا.ت : سیلاممممممممم مرسی تو خوبی
لیا : چیشده آدم درونگرا این جوری رفتار میکنه هاااااااااااااا شیطون شدیاا
ا.ت : یاااااااااا اینجوری نگو
لیا : حالا تعریف کن ببینم چیشده
ا.ت : کل ماجرارو گفتم
لیا : خوشت آمده؟
+ن
لیا : خفه شو خوشت آمده
+نننننننن
لیا :خوشتتتتتتتت آمده
+اَاااااااااااااااه نگو دیگه
لیا : باشه ولی خوشت آمده
+باش بابا
لیا : من باید برم بای
+ بای
(ته آمد) با دوتا بستی
_سیلام بگیر
+سیلاممم وایییییی قودااااااااا مرسیییییییییی
باهم رفتیم چرخیدیم و چند تا عکس گرفتیم
تهیونگ منو برد یه جای خیلی قشنگ زانو زد گفت : حاضری ملکه قلبم بشی
+ خیلی ذوق کردم بعد پریدم بغلش کردم
خیلی انگشتر خوشگلی بود
و قبول کردم.........
#دانشگاه دارک
ویو ته
رفتم سری انگشتری که مد نظرم بود رو خریدم و قایمش کردم
ویو ا.ت
منتظز ته بودم گه گوشیم زنگ خورد
لیا بود
لیا : الو..... سلام خوبی چه خبر
ا.ت : سیلاممممممممم مرسی تو خوبی
لیا : چیشده آدم درونگرا این جوری رفتار میکنه هاااااااااااااا شیطون شدیاا
ا.ت : یاااااااااا اینجوری نگو
لیا : حالا تعریف کن ببینم چیشده
ا.ت : کل ماجرارو گفتم
لیا : خوشت آمده؟
+ن
لیا : خفه شو خوشت آمده
+نننننننن
لیا :خوشتتتتتتتت آمده
+اَاااااااااااااااه نگو دیگه
لیا : باشه ولی خوشت آمده
+باش بابا
لیا : من باید برم بای
+ بای
(ته آمد) با دوتا بستی
_سیلام بگیر
+سیلاممم وایییییی قودااااااااا مرسیییییییییی
باهم رفتیم چرخیدیم و چند تا عکس گرفتیم
تهیونگ منو برد یه جای خیلی قشنگ زانو زد گفت : حاضری ملکه قلبم بشی
+ خیلی ذوق کردم بعد پریدم بغلش کردم
خیلی انگشتر خوشگلی بود
و قبول کردم.........
۵.۶k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.