چند پارتی تهیونگـــ2
وقتی مریضی و اونم مریض کردی و... 😂🐯🛌
Part❷
^صبحـ
جینا با حس خیسی لبش چشماشو باز کرد، آرع لحظه شماری میکرد واسه این اتفاق، ولی ی چیزی اشتباه بود. چنتا پلک زد ک فهمید ته ته جونش چجوری گولش زده!!. نقشه های زیادی واسه تلافی داشت ولی خب فعلا مریضی دمار از روزگارش دراورده بود. با نیشگون آرومی ک از بازوی تهیونگ گرفت، نارضایتی شو نشون داد. ب سختی چشماشو باز کرد و به صورت خندون تهیونگ خیره شد. تهیونگ آروم خندید و شروع کرد ب نوازش کردن موهای خرماییه جینا.
جینا با صدایی ک بزور شنیده میشد گفت: صبح بخیر عزیزم!♡
تهیونگ: ظهر توهم بخیر خوابالو:)
جینا: یااا من مریضم و حق دارم تا شبم بخوابم. تازه اون منم ک باید بهت گیر بدم.*کیوت و اخمو
تهیونگ: اون وقت چرا؟ *از حرفات خوشش اومده و میخواد اذیتت کنه
جینا: چون ک من ب تو اجازه ندادم لبای خوشگل و توت فرنگی ایمو ببوسی
تهیونگ ک انگار منتظر این حرف بود، لبای خوش فرمشو ب لبای جینا چسبوند.
تهیونگ: اولا ک نیازی ب اجازه ندارم، دوما ک لبای توت فرنگیت مال منه ن مال تو
جینا: اصلا نیمیخام ببینمت باهات گهرم
جینا لباس خوابشو با لباس کوسه ایش عوض کرد و مثل بچه ها، با صورت اخمی از اتاق بیرون رفت. زیر میزو ب عنوان مخفی گاهش انتخواب کرد و پاهاشو تو دلش جمع کرد. تهیونگ ک تازه فهمیده بود از وقت داروی جینا گذشته با سرعت سمت آشپزخونه رفت و بعد از کلی کلنجار رفتن با قاشقی ک هی از دستش لیز میخورد و دارو و رو زمین میریخت، موفق شد بالاخره قاشق و پر کنه و سمت میز بره.
تهیونگ: جینا الان از دستم میریزه ها!!
جینا: ب من نگو جینا
تهیونگ: بیبی؟ میای داروتو بخوری تا کل خونه رو ب گند نکشیدم؟!
جینا: بیا زیر میز
تهیونگ بزور رفت زیر میز و کلی کیوت بازی درآورد تا جینا راضی شد و داروخورد.
تهیونگ: جینا *سرفه* بیا بریم رو کاناپه*سرفه*
تهیونگ ک با دیدن چشمای ریز شده ی جینا تازه فهمیدم چی شده، آب دهنش و قورت داد، ولی از سوزش گلوش چشماش جمع شد.
تهیونگ: باور کن آب دهنم پرید دهنم...
جینا: دعا کن ک واقعا همین باشه...
^ساعاتی بعدـــ
*رو کاناپه
تهیونگ: بیب میای فیلم ببینیم؟!
جینا:باوشع
^دقایقی بعدـــ
جینا: تهیونگی نگاه کن چقد کلاهه عاقاعه خنده داره
جینا: تهیونگی؟!
جینا با برگردوندن سرش متوجه شد ک تهیونگ مثل بچه خوابش برده بود. آروم سرع تهو روی پاش میزاره و شروع میکنه ب نوازش کردن سرش. ولی... ولی چرا تهیونگ انقد داغ بود؟...
این پارت و آر اِن نوشتع ⃢☺︎
پیج نانسی: @jin_fake
پیج آر اِن: @kim_rn
Part❷
^صبحـ
جینا با حس خیسی لبش چشماشو باز کرد، آرع لحظه شماری میکرد واسه این اتفاق، ولی ی چیزی اشتباه بود. چنتا پلک زد ک فهمید ته ته جونش چجوری گولش زده!!. نقشه های زیادی واسه تلافی داشت ولی خب فعلا مریضی دمار از روزگارش دراورده بود. با نیشگون آرومی ک از بازوی تهیونگ گرفت، نارضایتی شو نشون داد. ب سختی چشماشو باز کرد و به صورت خندون تهیونگ خیره شد. تهیونگ آروم خندید و شروع کرد ب نوازش کردن موهای خرماییه جینا.
جینا با صدایی ک بزور شنیده میشد گفت: صبح بخیر عزیزم!♡
تهیونگ: ظهر توهم بخیر خوابالو:)
جینا: یااا من مریضم و حق دارم تا شبم بخوابم. تازه اون منم ک باید بهت گیر بدم.*کیوت و اخمو
تهیونگ: اون وقت چرا؟ *از حرفات خوشش اومده و میخواد اذیتت کنه
جینا: چون ک من ب تو اجازه ندادم لبای خوشگل و توت فرنگی ایمو ببوسی
تهیونگ ک انگار منتظر این حرف بود، لبای خوش فرمشو ب لبای جینا چسبوند.
تهیونگ: اولا ک نیازی ب اجازه ندارم، دوما ک لبای توت فرنگیت مال منه ن مال تو
جینا: اصلا نیمیخام ببینمت باهات گهرم
جینا لباس خوابشو با لباس کوسه ایش عوض کرد و مثل بچه ها، با صورت اخمی از اتاق بیرون رفت. زیر میزو ب عنوان مخفی گاهش انتخواب کرد و پاهاشو تو دلش جمع کرد. تهیونگ ک تازه فهمیده بود از وقت داروی جینا گذشته با سرعت سمت آشپزخونه رفت و بعد از کلی کلنجار رفتن با قاشقی ک هی از دستش لیز میخورد و دارو و رو زمین میریخت، موفق شد بالاخره قاشق و پر کنه و سمت میز بره.
تهیونگ: جینا الان از دستم میریزه ها!!
جینا: ب من نگو جینا
تهیونگ: بیبی؟ میای داروتو بخوری تا کل خونه رو ب گند نکشیدم؟!
جینا: بیا زیر میز
تهیونگ بزور رفت زیر میز و کلی کیوت بازی درآورد تا جینا راضی شد و داروخورد.
تهیونگ: جینا *سرفه* بیا بریم رو کاناپه*سرفه*
تهیونگ ک با دیدن چشمای ریز شده ی جینا تازه فهمیدم چی شده، آب دهنش و قورت داد، ولی از سوزش گلوش چشماش جمع شد.
تهیونگ: باور کن آب دهنم پرید دهنم...
جینا: دعا کن ک واقعا همین باشه...
^ساعاتی بعدـــ
*رو کاناپه
تهیونگ: بیب میای فیلم ببینیم؟!
جینا:باوشع
^دقایقی بعدـــ
جینا: تهیونگی نگاه کن چقد کلاهه عاقاعه خنده داره
جینا: تهیونگی؟!
جینا با برگردوندن سرش متوجه شد ک تهیونگ مثل بچه خوابش برده بود. آروم سرع تهو روی پاش میزاره و شروع میکنه ب نوازش کردن سرش. ولی... ولی چرا تهیونگ انقد داغ بود؟...
این پارت و آر اِن نوشتع ⃢☺︎
پیج نانسی: @jin_fake
پیج آر اِن: @kim_rn
۲۵.۱k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.