عضو هشتم
عضو هشتم
( تا ابد به یادم موند )
پارت دوازدهم
نشسته بودم رو مبل که جیمین نشست ربه روم و بهم پیام داد
چون همه ی کارا و صداها مون ظبط میشد ( به جز داخل اتاقا) راحت نمیتونستم حرف بزنیم پس پیام میدادیم بعضی مواقع
جیمین: انقدر این نامجونو غیرتی نکن
ات: 😐 بهت چی گفته ؟
جیمین: میگه این که لباسیه پوشیده بودی
ات: وادفاکککک خب براچی باید غیرتی بشه
جیمین: احمقی ؟ ..خب دوست داره اسکل بعد از دوازده سال متوجه نشدی ؟
ات: چییییییی.. مطمعنی ؟!
جیمین: آره به نظرت براچی همیشه باتو صمیمی تر از بقیس
ات: م..من فکر کردم فقط همینطوری بهم نزدیکه
جیمین: خب اشتباه فکر کردی عزیزم
گوشی رو گذاشتم کنار و رفتم سمت آشپزخونه یه لیوان آب خوردم و داشتم سعی میکردم حرف های جیمینو هضم کنم ...ولی نمیشههه واقعا نمیتونم هضمش کنمممم ای خداااا
وقتی فهمیدم پسرا آماده شدن رفتم پیششون همه سوار ماشین ها شدیم و جونگکوک هم با موتور اومد
من و جیمین و جین و نامجون تو یه ماشین بودیم شوگا و جیهوپ تهیونگ هم تویه یه ماشین
ما که این طرف تا رسیدن به محل عکس برداری هیچی نگفتیم
تا رسیدیم لباس هامون رو دستمون دادن همه رفتیم لباسامون رو عوض کردیم و خب لباس من یکم مشکل داشت
یه دامن کرمه ای تا پایین باسن بود که زیادی کوتاه بود با نیم بوت مشکی
و یه نیم تنه ی مشکی تقریباً چسبون ولی خب بهم زیادی میومد موهام دقیقاً تا اندازه دامنم بود و خیلی باحال شده بود
میکاپ ارتیستم اومد آرایشم کرد و موهامو اتو کشید و بازشون گذاشت
یک ربعی توی آینه قربون صدقه خودم رفتم که صدای پسرا در اومد
رفتم بیرون که همه حتی افرادی که به جز ما هفتا اونجا بودن نگاهاشون روی من خیره مونده بود
نگاهم افتاد روی نامجون ولی معلوم نبود این مدل نگاه کردنش بخاطر چیه
خدا رحم کنه
؟: ات تو برو کنار جین وایسا جین و آت وسط سه نفرتون راست سه نفر دیگتون سمت چپشون ( بلند جوری که بشنون)
خب به به انگار من و جین باهم قرار میزاریم عالیه دوباره شایعات و هیت های جدید
اومدن عکس بگیرن که
جیمین: میگما لباس نامجون و آت بیشتر بهم میاد بهتر نیست این دوتا وسط باشن
؟: آره راست میگیییی جین جاتو با نامجون عوض کن
جین:افرین بهترین کاری بود که میتونستی بکنی ( اروم)
جیمین: 😊
( تا ابد به یادم موند )
پارت دوازدهم
نشسته بودم رو مبل که جیمین نشست ربه روم و بهم پیام داد
چون همه ی کارا و صداها مون ظبط میشد ( به جز داخل اتاقا) راحت نمیتونستم حرف بزنیم پس پیام میدادیم بعضی مواقع
جیمین: انقدر این نامجونو غیرتی نکن
ات: 😐 بهت چی گفته ؟
جیمین: میگه این که لباسیه پوشیده بودی
ات: وادفاکککک خب براچی باید غیرتی بشه
جیمین: احمقی ؟ ..خب دوست داره اسکل بعد از دوازده سال متوجه نشدی ؟
ات: چییییییی.. مطمعنی ؟!
جیمین: آره به نظرت براچی همیشه باتو صمیمی تر از بقیس
ات: م..من فکر کردم فقط همینطوری بهم نزدیکه
جیمین: خب اشتباه فکر کردی عزیزم
گوشی رو گذاشتم کنار و رفتم سمت آشپزخونه یه لیوان آب خوردم و داشتم سعی میکردم حرف های جیمینو هضم کنم ...ولی نمیشههه واقعا نمیتونم هضمش کنمممم ای خداااا
وقتی فهمیدم پسرا آماده شدن رفتم پیششون همه سوار ماشین ها شدیم و جونگکوک هم با موتور اومد
من و جیمین و جین و نامجون تو یه ماشین بودیم شوگا و جیهوپ تهیونگ هم تویه یه ماشین
ما که این طرف تا رسیدن به محل عکس برداری هیچی نگفتیم
تا رسیدیم لباس هامون رو دستمون دادن همه رفتیم لباسامون رو عوض کردیم و خب لباس من یکم مشکل داشت
یه دامن کرمه ای تا پایین باسن بود که زیادی کوتاه بود با نیم بوت مشکی
و یه نیم تنه ی مشکی تقریباً چسبون ولی خب بهم زیادی میومد موهام دقیقاً تا اندازه دامنم بود و خیلی باحال شده بود
میکاپ ارتیستم اومد آرایشم کرد و موهامو اتو کشید و بازشون گذاشت
یک ربعی توی آینه قربون صدقه خودم رفتم که صدای پسرا در اومد
رفتم بیرون که همه حتی افرادی که به جز ما هفتا اونجا بودن نگاهاشون روی من خیره مونده بود
نگاهم افتاد روی نامجون ولی معلوم نبود این مدل نگاه کردنش بخاطر چیه
خدا رحم کنه
؟: ات تو برو کنار جین وایسا جین و آت وسط سه نفرتون راست سه نفر دیگتون سمت چپشون ( بلند جوری که بشنون)
خب به به انگار من و جین باهم قرار میزاریم عالیه دوباره شایعات و هیت های جدید
اومدن عکس بگیرن که
جیمین: میگما لباس نامجون و آت بیشتر بهم میاد بهتر نیست این دوتا وسط باشن
؟: آره راست میگیییی جین جاتو با نامجون عوض کن
جین:افرین بهترین کاری بود که میتونستی بکنی ( اروم)
جیمین: 😊
- ۱۶.۷k
- ۰۱ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط