part 4
part 4
رفتیم خونه هرکدومشون رفتم اتاقشون وکوک بعد از چسناله ها رفت خوابید اون فردی که تو اون تصاویر سرم دیدم شوگا هیونگ بود
_چند ساعت دارم ا/ت رو صدا میزنم ولی جواب نمیده واسه همین برآید استایل بغلش کردم....
+با حس معلق بودن رو زمین و هوا جیغ خفه ایی کشیدم
+یاااا شوگا ولم کن
_نکنم چی ؟
+بوست میکنم
_صورتم رو نزدیکش کردم و گفتم:خوب کوچولو بکن ببینم
+بردتم رو تخت روم خیمه زد
ولم کن یونگی
بعد گردنبندم رو بیرون اورد ماله خودشم بیرون آورد
_داستان این گردنبندا چیه معشوقه عزیزم
+چ..چی میگی چه معشوقه ی یونگی چیزی زدی
_هه فک کردی نمدونم اون کسی که راجبش با کوک حرف میزنی منم ملکه ای من
+گردنبند هارو بهم وصل کرد
*گریم گرفته بود رفتم بغلش و گریه کردم
+عوضییییییی تمام مدت میدونستی و هیچی نگفتی هوممم
_باشه ملکه من گریه نکن آلان پیشتم زندگیم
+ولم نکن همینجا بمون
*صورتم رو تو دستاش گرفت و اشکام رو پاک کرد
_تازه پیدات کردم قصد ولکردنت رو ندارم
+چشام رو آرُم بستم که با قرار گرفتن چیزی نرمی که میونستم لباشه چشمام رو باز نکردم و بلکه
رفتیم خونه هرکدومشون رفتم اتاقشون وکوک بعد از چسناله ها رفت خوابید اون فردی که تو اون تصاویر سرم دیدم شوگا هیونگ بود
_چند ساعت دارم ا/ت رو صدا میزنم ولی جواب نمیده واسه همین برآید استایل بغلش کردم....
+با حس معلق بودن رو زمین و هوا جیغ خفه ایی کشیدم
+یاااا شوگا ولم کن
_نکنم چی ؟
+بوست میکنم
_صورتم رو نزدیکش کردم و گفتم:خوب کوچولو بکن ببینم
+بردتم رو تخت روم خیمه زد
ولم کن یونگی
بعد گردنبندم رو بیرون اورد ماله خودشم بیرون آورد
_داستان این گردنبندا چیه معشوقه عزیزم
+چ..چی میگی چه معشوقه ی یونگی چیزی زدی
_هه فک کردی نمدونم اون کسی که راجبش با کوک حرف میزنی منم ملکه ای من
+گردنبند هارو بهم وصل کرد
*گریم گرفته بود رفتم بغلش و گریه کردم
+عوضییییییی تمام مدت میدونستی و هیچی نگفتی هوممم
_باشه ملکه من گریه نکن آلان پیشتم زندگیم
+ولم نکن همینجا بمون
*صورتم رو تو دستاش گرفت و اشکام رو پاک کرد
_تازه پیدات کردم قصد ولکردنت رو ندارم
+چشام رو آرُم بستم که با قرار گرفتن چیزی نرمی که میونستم لباشه چشمام رو باز نکردم و بلکه
۵.۹k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.