پارت

پارت15
تصمیم گرفته بود کی جون رو پیش خودش نگهداره و بزرگش کنه
(پرش به 6سال بعد)
ویو میا
الان 6سال از موقعی که کی جون اومده پیشمشون میگذره هردوومون 22سالمونه امروز هردومون از دانشگاه
فارغ التحصیل شدیم
من تو رشته هنر معماری کی جون تو رشته حساب داری
بابا هم تصمیم گرفته برامون یه جشن بزرگ بگیره.
راستشو بخوایین تویه این همه مدتت که کی جون اینجا بود خیلی بهش علاقه مند شدم راحتش کنم اینکه من عاشقش شدم ولی هنوز که هنوزه نتونستم بهش بگم
بابام از دورانی که با عمو نامی بود برام خیلی تعریف کرده و اینو متوجه شدم که چه از نظر قیافه. تصورات. علاقیات کی جون شبیه عمو نامیه
و اینجوری بگم که عمو نامیه دومه
ویو کوک
نزدیک یکماهی میشه که کی جون راجب علاقه ای که نسبت به میا داره بهم گفته
ممنم میدونم که میا هم اونو دوست داره البته اون چیزی نمیگه ولی من اگه بچمو نشناسم به چه درد میخورم پس...
پس با کی جون هماهنگ کزدم که امروز توی جشن از میا خاستگاری کنه
ویو ادمین
جشن شروع شد
دیدگاه ها (۱۳)

با اعضا تصمیم گرفتم که ملورا رو دعوت کنم به یه کافه تا اونجا...

جوری که یه دوستی دارم که با دروغ و داستان های مندراوردی منو ...

پارت8که یهو چشمم افتاد به یه پسر قد بلند که بخاطر ماسک رو صو...

دوستی=نفرت

سه پارتی(در خواستی) P1

part2🦋کودک بی نوا دمی آرام نمی‌گرفت و خونه رو با گریه های سو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط